کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رک و پوست کنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تاکسیدرمی
واژهنامه آزاد
پوست آرایی. فنِ پیراستن، آکندن، دوختن و آراستن پوست جانوران به دست پوست آرایان است تا دستاورده نیادی (طبیعی) و زنده بنماید.
-
کلغر
واژهنامه آزاد
کِلغِر؛ ضعیف، زخمی، کنایه از انسان یا شئ زخمی و ضعیف. کلغر کلغر کردن:دندان دندان کردن، زخمی کردن، پوست پوست کردن.
-
حمیراء
واژهنامه آزاد
به معنی سرخ و سرخ پوست.
-
پوست دال مدره
واژهنامه آزاد
در زمستان وقتی هوا خیلی سرد و سوزناک می شود می گویند آنقدر هوا سرده که «پوست دال مدّره». - مِدِرَّه:دریده می شود ، یعنی پاره می شود
-
جوغن
واژهنامه آزاد
(گنابادی) جُوْغَنْ (jowghan) علامت ، نشانه ، تورفتگی ، کنده کاری هایی که روی سنگ انجام می گرفته و نشانه وجود گورها یا قبرستان های گبری در آن نزدیکی است.
-
کنگاز
واژهنامه آزاد
کلمه مرکب از کنگ و آز هست که آز معرب آژ میباشد و به معنی محلی برای پوست انداختن مار گویند.
-
رنجک
واژهنامه آزاد
(رُنجُک) ابزاری در مناطق لر و کرد نشین که با آن میوه درخت بلوط را پوست می کنند
-
متک
واژهنامه آزاد
متک. [م َ] (اِ) ترنج را گویند و آن میوه ای است که پوست آن را مربا سازند.
-
ترنگ
واژهنامه آزاد
کاملا و در حد امکان کشیده (مانند پوست بر طبل یا بندو طنابی بین دو دیوار)
-
سولاریوم
واژهنامه آزاد
سولاریوم:دستگاهی که با انتشار پرتو ی فرابنفش باعث تیره و برنزه شدن پوست بدن میشود از لوازم آرایشی به شمار می آید
-
لاغر مردنی
واژهنامه آزاد
به آدم نحیفی می گویند که پوست و استخون باشد، کسی که از لاغری دارد می میرد.
-
ادم
واژهنامه آزاد
خیز، ورم، گاهی نیز به نام دراپسی شناخته می شود به معنی تجمع غیرطبیعی آب و مایعات میان بافتی موجود در پلاسما در فضای میان بافتی، زیر پوست و حفره های بدن
-
چرم
واژهنامه آزاد
(دشتستان؛ دهستان ارغون) چ َرم. پوست حیوانات، تخته سنگ صاف و مرتفع و عریض، حاشیه های سنگی اطراف رودخانه یا کمر های (ارتفاعات) صاف سنگی.
-
پوست خرکن
واژهنامه آزاد
در گذشته در شهر همدان کارخانه تولید چرم وجود داشت و چرم مورد نیاز این کارخانه از حیواناتی مانند گاو اسب و خر و ... تهیه می شده است،کشاورزانی که خرهایشان پیر و از کار افتاده می شدند خر های خود را در دشت و کوه رها می کردند و به جای اینکه این حیوان توسط...
-
قورمه
واژهنامه آزاد
قاوورمه،گوشت آب پز شده ای که آنرا در گذشته درون پوست حیوانات و در زیر زمین به عمق یک متر قرار میدادند تا در زمستان از آن استفاده کنند