کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روی دیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کج روی
واژهنامه آزاد
راه اشتباه
-
ستیزه روی
واژهنامه آزاد
(سِتیزه روی) جنگ خواه، پرخاشجوی.
-
زیاده روی
واژهنامه آزاد
تکلف
-
گاسم (ضمه روی س)
واژهنامه آزاد
به گمانم ، شاید ، ممکن است ، احتمالا
-
جستوجو در متن
-
وینتن
واژهنامه آزاد
دیدن
-
قاسماقه
واژهنامه آزاد
مانعی که قدرت دیدن را از فرد سلب کند. قاسماقع به چشمش زده = از دیدن واقعیت ناتوان گشته است.
-
جیجو
واژهنامه آزاد
گردش کردن- دیدن جایی
-
بنگریستم
واژهنامه آزاد
به معنای دیدن، نگاه کردن، جستجو کردن
-
سی
واژهنامه آزاد
(با کسره سین که به نظر میرسد هم ریشه seeدر انگلیسی باشد) نگاه کردن - دیدن
-
پسان
واژهنامه آزاد
پس از آن, پس آن, نخست چای میخوریم پسان میرویم دیدن پدر.
-
بدیین
واژهنامه آزاد
به معنای دیدن می باشد. تلفظ:badiyen یا به فتح ب و کسر ی( چهارم)
-
همذات پنداری
واژهنامه آزاد
خود را در شرایط و موقعیت فرد دیگری دیدن؛ مثلاً همذات پنداری با شخصیت اصلی فیلم یا داستان.
-
دست اش
واژهنامه آزاد
در زبان مازندرانی، واژۀ "دست اش(dast esh) " به معنی "دست بین" یا کسی که ناتوان باشد و چشم به کمک از دست دیگری داشته باشد (اش esh به معنی "بین" از مصدر دیدن).
-
فندرسک
واژهنامه آزاد
این واژه از دو بخشِ فِندِر (از ترفند که در اینجا به معنی محل دیدن یا دیده شدن) و رِسک که به معنیِ سپیدان دژ (قلعه میران) قلعه سپید تشکیل شده و به معنایِ جایگاهِ دیده شدنِ قلعه میران است. قلعه میران یا سپیدان دژ فقط از فندرسک قابل دیدن است. برخی گویند...