کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روغن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
روغن فروش
واژهنامه آزاد
کسی که روغن میفروشد
-
خیک روغن
واژهنامه آزاد
مساد.
-
جستوجو در متن
-
چلح
واژهنامه آزاد
ظرف روغن- دبّه روغن- سبوی روغن
-
دهن،دهنی،دهان
واژهنامه آزاد
دهن=روغن دهنی=روغن فروش دهان=روغن فروش
-
هییزه
واژهنامه آزاد
هییزَه-مشکی که برای نگهداری روغن ،به ویژه روغن حیوانی،کاربرد دارد.
-
جیلیز
واژهنامه آزاد
به معنی صدای سرخ شدن غذا در روغن
-
سیفه
واژهنامه آزاد
روغن جگر کوسه که برای آببندی به بدنه جهاز میمالند.
-
یالق
واژهنامه آزاد
(yalogh) پوست گوسفند که در آن ماست یا پنیر یا روغن می ریزند.
-
جیله
واژهنامه آزاد
باقی مانده تکه های ریز شده دنبه گوسفند پس از روغن گیری
-
چنور
واژهنامه آزاد
نوعي گل بسيار خوشبو كه در بهار در كوههاي دالاهو مي رويد و براي معطر ساختن روغن حيواني از آن استفاده مي شود
-
اشکنه
واژهنامه آزاد
نوعی غذای محلی در روستای امهران قدیم که ترکیب آن از آب و تخم مرغ و روغن بوده است
-
عصارون
واژهنامه آزاد
شپلنده؛ به معنی آب یا روغن گیاه یا دانه که با فشردن می گیرند.
-
قرایاغ
واژهنامه آزاد
دانه سیاه و یا روغن دانه سیاه را قره یاغ یا قرایاغ گفته اند.
-
ملاسی
واژهنامه آزاد
(بوشهری) مَلاسی؛ ظرف نگهداری روغن. در زبان هندی نیز به همین معنی به کار می رود.