کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روبرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دو چهار
واژهنامه آزاد
روبرو، دچار - دو چهار شدن با کسی: با کسی رو در رو شدن
-
توشیار
واژهنامه آزاد
(کردی) تووشیار؛ دچار، روبرو شدن، اشعۀ خورشید.
-
متوازی السطوح
واژهنامه آزاد
همرورویه. بدین چَم (معنی) که رویه های روبرو همرو (موازی) هستند.
-
parallelepiped
واژهنامه آزاد
همرورویه. بدین چَم (معنی) که رویه های روبرو همرو (موازی) هستند.
-
آس
واژهنامه آزاد
حس،درکش، کوتاه شده ی آستدن، واگرفتن، از سوی روبرو دریافتن و درگرفتن، آگهش، دریافت، احساس، درکشیدن یا به خود درکشیدن، دریافت کردن، برکشیدن و آگاهی از بیرون و پیرامون.
-
فتیله پیچ کردن
واژهنامه آزاد
فنی است در کشتی که پاهای حریف را گرفته و اورا می پیچانیم تا کمرش با زمین برخورد کرده و امتیاز دهد .اصطلاحا اگر کسی را در جدل و رقابت کاری ویا فکری با مشکل روبرو کرده و تمرکز رقیب را مختل کنیم واورا گیج و سردرگم کنیم او را فتیله پیچ کرده ایم.
-
چالش
واژهنامه آزاد
چالِش؛ وضعیتی دوگانه که به فردی یا گروهی تحمیل نمایند به طوری که ناگزیر از گزینش یکی از دو انتخاب ناخواسته باشد که در این هنگام می گویند فلانی با چالش مواجه شد، مانند آنکه دو تن از بستگان کسی را ربوده و به او بگویند یکی از این دو را خواهیم کشت و تو ی...
-
عمود
واژهنامه آزاد
راست. آن به چَمِ وارونِ کژ است. دو خط عمود بر هم به پارسی می شود دو خد راست بر هم. عمودی از رأس مثلث بر ضلع روبرو فرود می آوریم به پارسی می شود خدی از تارک سِگوش بر بَرِ روبرو راست فرود می آوریم. عمودی از وسط ضلع مثلث بالا می بریم به پارسی می شود خدی...
-
زاویه
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) گوشه. "رأس زاویه" به پارسی می شود "سر گوشه" یا "تارَک گوشه". "ضلع زاویه" به پارسی می شود "بَر گوشه". "نقاله" به پارسی می شود "گوشه سنج". "زاویۀ حاده" به پارسی می شود "گوشۀ تند" یا "گوشۀ بسته". "زاویۀ منفرجه" به پارس...