کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دست از دامن برداشتن
واژهنامه آزاد
رها کردن
-
هارنگستن
واژهنامه آزاد
رها کردن
-
مصیب
واژهنامه آزاد
رها شده
-
وللش
واژهنامه آزاد
رها کردن
-
برهی
واژهنامه آزاد
رها شدن ، آزادی
-
معلق
واژهنامه آزاد
رها وازاد
-
اَل اَل
واژهنامه آزاد
آزاد -رها
-
ارکانا
واژهنامه آزاد
(ترکمنی) آزاد، رها.
-
فائزه
واژهنامه آزاد
زن رستگار رها
-
رستا
واژهنامه آزاد
رستگار شده، رها شده از بند شیطان
-
خلیع العذار
واژهنامه آزاد
نافرمان.رها و بی افسار .رها شده
-
پساوار
واژهنامه آزاد
پَس-آوار:برابرنهاد debris , و به معنی اجزاء به جامانده و رها شده است.
-
رستان
واژهنامه آزاد
رستان (رَ) از رَست به معنی رها شده است با ترکیب (ا) و (ن) اسم ساز به رستان تبدیل می گردد هر چند که رُست یا رُستن نوعی رها شدن از درون خاک می باشد هر چند که رُستان نیز می تواند درست باشد
-
مهلا
واژهنامه آزاد
1. دوستانه 2. با وقار و متین 3 . کسی که از عالم هستی رها شده به ملکوت رفته است.
-
بهل
واژهنامه آزاد
بگذار؛ رها کن. بِهِل کاین آسمان پاک چراگاه کسانی چون مسیح و دیگران باشد (مهدی اخوان ثالث).