کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رشد( ) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رشد دادن گیاه
واژهنامه آزاد
رویاندن
-
جستوجو در متن
-
زکات
واژهنامه آزاد
عامل رشد
-
گوالیدن
واژهنامه آزاد
رشد، نمو
-
لیلیاسه
واژهنامه آزاد
نوعی گل از خانواده لیلیوم که در ایران رشد می کند و از اسامی ایرانی است
-
بالوندن
واژهنامه آزاد
(گنابادی) باْلُونْدَنْ؛ بالاندن، پرورش دادن، آموزش، یاد دادن، رشد دادن.
-
غاذیه
واژهنامه آزاد
قوهء رشد ، پرورش و تولید مثل مشترک در انسان ، حیوان و گیاه
-
فیاله
واژهنامه آزاد
گیاهی بابرگهای باریک دربالاترین نقاط کوهستانی وبسترسنگریزه رشد میکند
-
چیدم
واژهنامه آزاد
نام نوعی سبزی که ریشه و ساقه آن خوراکی است و در کوهستان های اطراف زنجان رشد می کند.
-
نیروانا
واژهنامه آزاد
آخرین مرحله رشد و کمال در آئین بودا، در این مرحله انسان از تمام پلشتی های جسمانی رهایی یافته و به کمال می رسد. انسان کامل
-
هنرسنتی
واژهنامه آزاد
هنرهای سنتی، هنرها و صنایع ظریفهای هستند که در طول سده های متمادی با حفظ ریشه ها و سنت های خود رشد کرده؛ مراحل شکلگیری خود را گذرانده یا میگذرانند
-
مردله قاجی
واژهنامه آزاد
[mordala ghaji] گونه ای از درخچه می باشد که در کوههای شهرستان اقلید رشد می کند دارای پوستی مقاوم می باشد که در برخی موارد از پوست آن به عنوان طناب استفاده می شود
-
پیزوری
واژهنامه آزاد
پیزوری یا پیزُری؛ به آدم سست و ضعیف گفته می شود. پیزور یا پیزُر نام گیاهی است که در مناطق باتلاقی رشد می کند؛ پوشال، نی باریک.
-
رووید
واژهنامه آزاد
(گنابادی) رُوْویْدَ [rouwwida]؛ جمع کردن، جارو زدن، روفتن، رشد کردن گیاهان یا بزرگ شدن انسان و حیوان.
-
کجره
واژهنامه آزاد
کجره به کسر ک و کسر ج و فتح ر به معنی قسمتی از گیاه پنبه که در آن پنبه رشد کرده و بعد از بیرون آوردن پنبه به آن قسمت پنج پره که خشک شده گفته میشود