کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دولت یابد
واژهنامه آزاد
سرانجام رسد
-
نام آور
واژهنامه آزاد
کسی که به شهرت می رسد.
-
سپاروک
واژهنامه آزاد
به نظر می رسد این واژه همان sparrow به انگلیسی باشد
-
باد به گرد او نمیرسد
واژهنامه آزاد
چنان شتابان می رود که حتی باد هم به او نمی رسد.
-
کنوانسیون
واژهنامه آزاد
قراردادی که بین کشور ها به امضا می رسد؛ توافق امضاشده بین کشورها.
-
ریزه ون
واژهنامه آزاد
(کردی) ریزه ون یکی از ایلات باستانی کرد در استان ایلام است. نسب آنها به بهرام گور می رسد.
-
رودهن
واژهنامه آزاد
به نظر می رسد وجه تسمیه اش برگرفته از زلزله خیزی آن باشد.چنان که هن را به لرزه معنی کرده اند.
-
نیروانا
واژهنامه آزاد
آخرین مرحله رشد و کمال در آئین بودا، در این مرحله انسان از تمام پلشتی های جسمانی رهایی یافته و به کمال می رسد. انسان کامل
-
کارآفرینی
واژهنامه آزاد
(اقتصاد) فرآیند راه اندازی کسب و کاری که با یک ایدۀ نو و از صفر شروع می شود و به مرحلۀ اجرایی و بعد به سوددهی می رسد. معادل Entrepreneurship در انگلیسی.
-
نارویی
واژهنامه آزاد
برگرفته از کوه نارون از کوهستان های افغانستان است و به معنی کسی که بسیار تنومند و بااستقامت است. یکی از طوایف بلوچی است که اصالت آنها به سرزمین دمشق و شام سوریه می رسد.
-
پاتولوژیک
واژهنامه آزاد
آسیب شناختی، مرضی؛ وضعیت جسمی یا روانی که به نظر می رسد ناشی از بیماری باشد. مثلاً کمرویی پاتولوژیک، یعنی خجالتی بودن بیمارگونه.
-
مانگرو
واژهنامه آزاد
گیاهی است که در جنوب ایران به آن حرا گفته می شود و در ناحیۀ جَزرومَدی دریا می روید و شوری آب دریا را تحمل می کند. گاهی بلندی آن به چند متر می رسد.
-
ستیزه رو
واژهنامه آزاد
به نظر می رسد کنایه از « لجوج و جدّی در اعتقاد خود » باشد. در کلیله و دمنه آمده است:« و مطوّقه چون بدید که صیّاد در پی ایشان است یاران را گفت:این ستیزه روی در کارِ ما بجدّ است ... » (مینوی، 1345:159)
-
مئی هاوا
واژهنامه آزاد
روستایی است در شمال شهرستان میانه نزدیک به کوه بوزقوش با جمعیتی دز حدود هزار نفر. شغل اصلی اهالی مئی هاوا کشاورزی و دامداری است. قدمت این مکان به زمان مادها می رسد.
-
رحیق مختوم
واژهنامه آزاد
- رحیق مختوم ؛شراب خالص مهر شده . (تفسیر ابوالفتوح ج 10 ص 242): کنار چشمه ٔ کوثر رسد به روزه گشای رحیق مختوم از حق به گاه شام و سحر.