کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راه بند 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بند عضدی
واژهنامه آزاد
بند یا سد معروفی که عضدالملک بویه در فارس ایجاد نمود و به بند عضدی یا بند امیر معروف گردید.
-
قافیه
واژهنامه آزاد
بند واژه ،بند برابر با بیت که بهم پیوسته است می باشد
-
بند
واژهنامه آزاد
حیله و ترفند، فنّ در کشتی گرفتن ؛ یکی در صنعت کشتی گرفتن سر اَمد بود، سیصد و شصت بند فاخر بدانستی و هر روز به نوعی از اَن کشتی گرفتی.(گلستان باب اول)
-
limiter
واژهنامه آزاد
کران بند. برای نمونه، کران بند ولتاژ کران های بالا و پایین ولتاژ را می بندد.
-
پای بند
واژهنامه آزاد
پای بند به عهد:کسی که برسر قولش می ماند، به عهدش وفا می کند، وعده اش را فراموش نمی کند.
-
عگال
واژهنامه آزاد
بند زانوی شتر
-
خالی بند
واژهنامه آزاد
لاف زن، دروغگو
-
بندایش
واژهنامه آزاد
بندایش:بندآیش، بند آمدن، انسداد
-
کلیک
واژهنامه آزاد
ک لیک:kilik:یک بند انگشت
-
محدودکننده
واژهنامه آزاد
کران بند. limiter.
-
قنال
واژهنامه آزاد
زانو بند شتر
-
محدود کننده
واژهنامه آزاد
کران بند؛ واژۀ پیشنهادی پارسی. آن همان limiter است که در بسیاری از دستگاه ها به کار می رود. برای نمونه، کران بند ولتاژ که کران های بالا و پایین ولتاژ را می بندد.
-
شپرتی
واژهنامه آزاد
به آدم لا ابالی و بی بند و بار گویند.
-
ریژه
واژهنامه آزاد
در زبان خراسانی به معنای بند رخت.
-
رزه
واژهنامه آزاد
بند یا طنابی که لباس برای خشک کردن لباس و پارچه