کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوب جزء به جزء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ذوب آهن
واژهنامه آزاد
آهنگدازی.
-
جستوجو در متن
-
اسکانر
واژهنامه آزاد
دستگاه عکس برداری جزء به جزء از داخل بدن انسان و هر چیز دیگر، با کمک اشعه.
-
انتگرال
واژهنامه آزاد
درستال (دُرُستال). از "دُرُست" و پسوند "ال". "انتگرال گرفتن" به پارسی می شود "دُرُستالیدَن" یا "دُرُستال گرفتن". "انتگرالگیری" به پارسی می شود "دُرُستالِش" یا "دُرُستالگیری". "ضریب انتگرالگیری" به پارسی می شود "پیشتای دُرُستالَندِه" یا "تاوَند دُرُست...
-
پاریزیدن
واژهنامه آزاد
به لری در اندیمشک به معنای له کردن و تبدیل کردن به اجزاء است چنانکه در سغد همین واژه ی پازه به معنای جزء است .پس پازه همان پاره است و می تواند برابر جزء باشد
-
برخال
واژهنامه آزاد
بَرخال. (علوم ریاضی) ساختاری هندسی متشکل از اجزایی که با بزرگ کردن هر جزء به نسبت معین، همان ساختار اولیه به دست آید. مترادف این واژه در زبان انگلیسی «fractal» ( فِرَکتال ) است. (منبع:واژه نامۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی) توضیحات:واژۀ «بَرخال» متشکل...
-
رایازه
واژهنامه آزاد
(واژۀ ساختۀ کاربران) (Rayazeh) اینترنت. جزء نخست پیشوندى است به چم (معنی) «الکترونیک، کامپیوتر»، جزء دوم به چم «به هم بستن. به هم تنیدن» است. از این رو چم بنیادین آن می شود «از طریق کامپیوتر به هم مرتبط شدن». واژه هاى دیگر در این زمینه: رایازیدن: از ...
-
آلامون
واژهنامه آزاد
(واژگان ساختۀ کاربران) (Alamon) الکترون. جزء نخست به چم (معنی) شرارۀ آتش، مه نورانى و درخشنده است. از این ریشه داریم:الو یا لهیب، و آلاو یا زبانۀ آتش. جزء دوم به چم «ماهیت، چگونگى» است. ستاک آن چنین است:مودن، مود، مون/مونش. از این رو چم بنیادین این ...
-
فش
واژهنامه آزاد
نام روستایی در یکی از شهر های کنگاور که جزء استان کرمانشاه است.
-
پرنیان
واژهنامه آزاد
واژە پرنیان از دو جزء تشکیل شدە، پر+ نیان. پر بمعنی پر پرندگان میباشد. جزء دوم نیان یک کلمە مادی (کردی) است بە معنی نرم میباشد. پرنیان معنی پر نرم میدهد یا هر چیزی کە خیلی نرم باشد.
-
حموله
واژهنامه آزاد
تیره ای از طایفۀ سهونی که جزء شاخۀ چهارلنگ کیان ارثی در ایل بختیاری است. البته صورت صحیح نوشتاری آن هموله است.
-
گوین
واژهنامه آزاد
گوین دهستانی از توابع بندرعباس که در فاصله 80 کلیلومتری بندرعباس واقع شده است و جز بخش رویدر است و اینجا به اشتباه جزء توابع لارستان نوشته نشده است
-
اسکوروچی
واژهنامه آزاد
شامل 2 بخش است «اسکورو» و «چی» اسکورو محلی در بازاروکیل که طاق اسکورو (دالان مجاور) آن جزء آثار ثبت شده می باشد. این محل کارگاهی برای بسته بندی پنبه و برنج کوبی بوده است.
-
آبسرد
واژهنامه آزاد
یکی از روستاهای استان فارس که جزء شهرستان جهرم میباشد و بین شیراز و جهرم واقع شده است.(70 کیلو متری شیراز و 110 کیلومتری جهرم قرار گرفته است).
-
کرچگان
واژهنامه آزاد
روستایی بزرگ واقع در 67 کیلومتری جنوب غربی اصفهان،کرچگان جزءاراضی فلات مرکزی ایران به شمار میرود. این منطقه جزء ارتفاعات غربی و جنوب غربی اصفهان و از جمله پایکوه های زاگرس محسوب می شود. در لغت نامه علی اکبر دهخدا مشاهده می شود که کلمه کرچ به معنای آب...