کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذرهسازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ذره ذره
واژهنامه آزاد
قطره قطره، کم کم، آرام آرام.
-
آماده سازی
واژهنامه آزاد
تجهیز، مجهز کردن، برپا کردن، تدارک.
-
حاشیه سازی
واژهنامه آزاد
پیرامون شخص یا موضوعی مطالبی را ایجاد یا تولید کردن
-
پیاده سازی
واژهنامه آزاد
چیدمان ریزی, ساختار سازی, طرز پایین آوردن
-
آمیزه سازی
واژهنامه آزاد
آمیزه ( صفت ) 1 - آمیخته مخلوط ممزوج . 2 - آنکه ریش دو مویه دارد 3 - اختلاط و امتزاج آمیزه مو (صفت) آن که بخشی از موهای وی سیاه و بخشی سفید باشد (پس از دورۀ جوانی) دومویه . آمیزه مویی حالت و کیفیتِ آمیزه مو سازی 1 - در جزو اخیر بعضی کلمات م...
-
کوچک سازی
واژهنامه آزاد
فرآیند کوچک کردن اندازۀ فیزیکی یک شیء بدون کم کردن کارآیی آن.
-
حساب سازی
واژهنامه آزاد
حساب آرایی؛ False accounting.
-
براق سازی چرم و پارچه
واژهنامه آزاد
گؤنوپارللاتما:به زبان آزری
-
جستوجو در متن
-
یخته
واژهنامه آزاد
یک کم؛یک ذره
-
بوزون هیگز
واژهنامه آزاد
Higgs boson؛ ذرّۀ خدا یا ذرّۀ الهی. یکی از ذرات بنیادی اولیه که جرم آن 125 گیگاالکترون ولت است.
-
دندق
واژهنامه آزاد
[ دِ دِ ] (اِ، ق ) (اصطلاح عامیانه ) دندقه . یک ذره . یک کم . کمی . (یادداشت مؤلف ). جنجق . جنجقه (لهجه ٔ قزوین )
-
صلایه
واژهنامه آزاد
از طریق صلایه کردن اندازه ذره ای مواد کاهش یافته و مواد با هم مخلوط می شوند.برای انجام این عمل مواد را در یک هاون مناسب ریخته و با کمک دسته هاون می سائیم
-
مو نزدن
واژهنامه آزاد
[عا.] ذرّه ای عدم تشابه و اختلاف نداشتن. عینهو چیزی بودن. کپی چیزی بودن«"ایوان هو" هنرمندی است که نقاشی های او با واقعیت مو نمی زنند. [باشگاه خبرنگاران، ۱۶ مهر ۱۳۹۳ خورشیدی]»
-
کماچه
واژهنامه آزاد
( اسم ) 1 - نانک شیرین که از آرد گندم و غیر آن و شکر پزند. 2 - تخته ای باشد گرد و میان سوراخ که بر سر ستون خیمه محکم کنند و چادر خیمه را بر روی آن کشند ( و آن شبیه بنان کماج است ) کلیج. خیمه کماجه:( کماج خیمه را ماند که نتوان ز وی کندن بد ندان نیم ذر...