کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذرات معلق در هوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دندلوز
واژهنامه آزاد
(دِندِلوز) آویزان، آویخته شده، معلق (این واژه هم اکنون در گویش شوشتریها متداول است)
-
لنگ د هوا
واژهنامه آزاد
لِنْگ دِ هَواْ:(leng de hawa) در گویش گنابادی یعنی پا در هوا، بلاتکلیف ، مستأصل ، درمانده ، وامانده ، بدبخت و بیچاره
-
امولسیون
واژهنامه آزاد
نامیزه یا امولسیون (emulsion در انگلیسی) مخلوطی از دو مایع نامحلول در یکدیگر. پراکندگی قطره های ریز یک مایع (مانند روغن) در مایعی دیگر (مانند آب)، بی آنکه در آن حل شوند. به عبارت دیگر، آمیختگی مایع با مایع را، در صورتی که دو مایع در هم حل نشوند و به ...
-
کان لم یکن
واژهنامه آزاد
باطل ،ملغی ،تا اطلاع ثانوی معلق ماندن،برگرفته از زبان عربی و رایج در زبان فارسی
-
دما دون
واژهنامه آزاد
محل عبور هوا در تنور زمینی
-
عیلکی
واژهنامه آزاد
روستایی خوش آب و هوا در 45 کیلومتری بیرجند.
-
لو دروکه
واژهنامه آزاد
لرزش لب و فک در اثر سردی هوا
-
پوست دال مدره
واژهنامه آزاد
در زمستان وقتی هوا خیلی سرد و سوزناک می شود می گویند آنقدر هوا سرده که «پوست دال مدّره». - مِدِرَّه:دریده می شود ، یعنی پاره می شود
-
گیسو گشادن
واژهنامه آزاد
باز کردن گیسو و مو - ریختن گیسو در روی شانه - باز کردن و چرخش گیسو در هوا
-
روگرفت
واژهنامه آزاد
پاسخ مثبت به یک تقاضا را گویند(مثلا تقاضای وجهی و یا کالایی را از شخصی داری و آن شخص در اختیار متقاضی قرار میدهد در این صورت می گویند روگرفت) همچنین وقتی یک لایه ای از ملکولهای معلق در یک مایع در روی مایع قرار میگیرد اصطلاحا میگویند رو گرفته است.
-
کوچنان
واژهنامه آزاد
روستای خوش آب و هوا در منطقه ای کوهستانی، از توابع رودبار الموت استان قزوین؛ این روستا قدمت بسیار کهن دارد.
-
نوبیجار
واژهنامه آزاد
نام روستایی زیبا و خوش آب و هوا در گیلان. روایت است که کورش هخامنشی از نوادگان این دیاربود
-
دو لوک چه
واژهنامه آزاد
دریچه کوچکی که در سقف اطاقهای خانه های گلی با سقف گنبدی جهت تبادل هوا و نور گیری اجرا می شد
-
ازغد
واژهنامه آزاد
دره تنگ و پرآب - نام روستایی ییلاقی و خوش آب و هوا در 18 کیلومتری جنوب غرب مشهد مقدس
-
Weather Anxiety
واژهنامه آزاد
اضطراب هوای ناآرام این عبارت ممکن است در هوا نوردی یک اصطلاح باشد که آن را نمی دانم.