کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دِرَّه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دره
واژهنامه آزاد
(به فتح دال، کسر را، بدون تشدید) در لهجه مردم شهرستان دشتی در استان بوشهر، همان دره به معنی شکاف بین دو کوه یا کانال بزرگ و آبراه طبیعی است که از کوه سرازیر می شود و در میان دشت مسیری را طی می کند تا به رودخانه برسد.
-
شیرین دره
واژهنامه آزاد
آب شیرین؛ نام منطقه ای در بخش مانه و سملقان، در استان خراسان شمالی. در حال حاضر (1395) منطقۀ گردشگری خوش آب و هوایی است با رودخانه ای طولانی که از روستاهای تازه قلعه و یالانچی و بربرقلعه و ارناوه و چندین روستای دیگر می گذرد. اخیراً سدی به همین نام بر...
-
دره راز
واژهنامه آزاد
نام یکی از دشت های شهر چلیچه از توابع شهرستان فارسان در چهارمحال و بختیاری.
-
دره قبله
واژهنامه آزاد
دَ رَ قوولَه یا دره قبله؛ اسم یک روستا. در فارسی یعنی دره ای که رو به قبله است، که تقریبا درست است و دربارۀ این روستا صدق می کند. و در کردی یعنی دره ای که گود است، که باز هم درست است.
-
دوزخ دره
واژهنامه آزاد
ابن کلمه و واژه که درنوشتن فارسی دوزخ دره می باشد. در نوشتن و تلفظ عامیانه و کردی آن دووزه غه ره می باشد. که در ظاهر ساکنین آن دوتا تعبیری برای آن دارند 1)این که چون دووزه غ به معنی جهنم ،و( ه ره) شاید همون( اره )یا در زبان کردی ایجا می باشد.پس به م...
-
مالی دره
واژهنامه آزاد
زیبارویان، چشم روشنان
-
واژههای همآوا
-
دره
واژهنامه آزاد
(به فتح دال، کسر را، بدون تشدید) در لهجه مردم شهرستان دشتی در استان بوشهر، همان دره به معنی شکاف بین دو کوه یا کانال بزرگ و آبراه طبیعی است که از کوه سرازیر می شود و در میان دشت مسیری را طی می کند تا به رودخانه برسد.
-
جستوجو در متن
-
کله گوش
واژهنامه آزاد
(پشه ای؛ افغانستان) گله گوش؛ مرکب از دو کلمۀ کله و گوش، به معنی صوف در دره یا دره صوف. کله اصلا گله است و «گل» دره را گویند، و «گوش» صوف را گویند.
-
وال
واژهنامه آزاد
(گرگانی و مازندرانی) دره و جوی.
-
آزگوره
واژهنامه آزاد
خمیازه، دهن دَره نیز می گویند.
-
کرسام
واژهنامه آزاد
نام روستای در چهار دانگه ساری کهاسم آن مرکب از دو واژه کر که به زبان مازنی دره و سام به معنای مرگ -که به فارسی دره مرگ
-
کرسام
واژهنامه آزاد
نام روستای در چهار دانگه ساری کهاسم آن مرکب از دو واژه کر که به زبان مازنی دره و سام به معنای مرگ -که به فارسی دره مرگ
-
گلیو
واژهنامه آزاد
دره ای در بخش طغرالجرد شهرستان کوهبنان استان کرمان که اهالی آن بیشتر احشام سقط شدۀ خود را دراین دره می ریزند وکوره های دست کار گچ پزی دراین دره واقع است.