کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده یک گرفتن از پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ده ولش
واژهنامه آزاد
بس کن
-
ده مرده گوی
واژهنامه آزاد
کسی که به اندازه ده تَن سخن بگوید
-
آرام ده (فا)
واژهنامه آزاد
تسکین دهنده،مسکن،آرام بخش
-
جستوجو در متن
-
هفن
واژهنامه آزاد
هَفْنَ:(hafna) در گویش گنابادی یعنی به اندازه یک مشت ، مشت گرفتن برای قرار دادن چیزی داخل دست ، مشت کردن برای گرفتن چیزی
-
مانیفست
واژهنامه آزاد
سندی است که یک حزب سیاسی منتشر میکند در این سند برنامه ها و هدفهایی را که پس از در دست گرفتن قدرت باید دنبال کند مشخص میکند (قانون)
-
فاکتور گرفتن
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تا گرفتن، تای گرفتن. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن".
-
اساندن
واژهنامه آزاد
اِسانْدن [گویش همدانی]:گرفتن ، به دست آوردن ، دریافت کردن ، چیزی را از کسی گرفتن.
-
سلفی
واژهنامه آزاد
سِلفی، selfie؛ خودگرفت، خویش انداز، عکسی که شخص از خودش می گیرد. معمولاً عکس سِلْفی با دوربین جلوی تلفن همراه هوشمند، و از یک یا چند نفر، گرفته می شود. selfie در انگلیسی _که از self (خود) می آید_ به همین معنی است و عیناً به زبان فارسی وارد شده است. |...
-
استحصال
واژهنامه آزاد
گرفتن زندگی از مردگی
-
مانیفست
واژهنامه آزاد
مانیفست سندی است که یک حزب سیاسی منتشر می کند. در این سند برنامه ها و هدف هایی را که پس از در دست گرفتن قدرت باید دنبال کند مشخص می کند. مانیفست بیشتر توافقی میان گروههای درون حزبی را بیان می کند و به معنای یک برنامه توافق شده نیست.[۱] به عنوان نمونه...
-
اسدم
واژهنامه آزاد
گرفتم, دریافت کردم, خریداری کردم از مصدر ”اسدن”:گرفتن (فعل لازم)
-
حق گیری
واژهنامه آزاد
گرفتن حق خود یا کسی از کسی
-
اقتباس
واژهنامه آزاد
اقتباس یعنی الهام گرفتن از چیزی یا شخصی
-
هماهنگ
واژهنامه آزاد
هم جهت. هم اراده. هم صدا. ( هماهنگی ):در یک جهت قرارگرفتن اراده (ها) بر روی هم قرار گرفتن نمودار سینوسی دو اراده به طور کامل به نحوی که تفاوتی میان آنها نباشد. هم جهت شدن.هم صدا شدم.هم سو شدن و به اشتراک نظر رسیدن.نتیجه آن از میان برداشته شدن اختلافا...