کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده واره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ده ولش
واژهنامه آزاد
بس کن
-
سود ده
واژهنامه آزاد
(بازرگانی) به معامله یا سرمایه گذاری یا فعالیت تجاری گفنه می شود که سود دارد، و این سود معمولاً درآمد مازاد بر هزینه ها یا قیمت نهایی یک کالا در مقایسه با ارزش اولیه همان کالاست. معادل profitable در انگلیسی.
-
ده مرده گوی
واژهنامه آزاد
کسی که به اندازه ده تَن سخن بگوید
-
آرام ده (فا)
واژهنامه آزاد
تسکین دهنده،مسکن،آرام بخش
-
جستوجو در متن
-
شماتیک
واژهنامه آزاد
طرح واره.
-
ترش والا
واژهنامه آزاد
( ترش واره) آبکش
-
شی واره
واژهنامه آزاد
همانند شیء تبدیل شده به شیء (کسی یا چیزی)
-
پشت واره
واژهنامه آزاد
باری به مقداری که بر پشت توان گذاشت و برد؛ یک "کوله بار"
-
واره
واژهنامه آزاد
(اصفهان، روستای هاردنگ) در آبیاری زمین کشاورزی، تقسیم و تنظیم آب به نحوی که به همۀ قسمت های کشتزار آب برسد. || (ضرب المثل محلی) «مرد آره و زن واره»: وظیفۀ مرد این است که کار کند و پول بیاورد و وظیفۀ زن این است که این پول را درست خرج کند و صرفه جویی ک...
-
مونومان شهری
واژهنامه آزاد
مونومان درلغت به معنای بنا ( ابنیه) است کاربرد این واژه برای معرفی فضایست که در ذهن ماندگار است. هر گونه طراحی مصنوع در رابطه با مسائل شهری که مبانی سه بعدی وتجسمی را به وجود آورد مونومان است. هر نوع ارتباطات تاریخی یاد واره ای که بتواند وجوح مختلف ...
-
پریمات
واژهنامه آزاد
انسان واره؛ انسان ریخت؛ انسانِ نخستین؛ راسته ای از پستانداران که میلیون ها سال پیش می زیسته اند و گفته می شود که انسان ِ کنونی تکامل یافته ی آن هاست.