کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده سوخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ده ولش
واژهنامه آزاد
بس کن
-
سود ده
واژهنامه آزاد
(بازرگانی) به معامله یا سرمایه گذاری یا فعالیت تجاری گفنه می شود که سود دارد، و این سود معمولاً درآمد مازاد بر هزینه ها یا قیمت نهایی یک کالا در مقایسه با ارزش اولیه همان کالاست. معادل profitable در انگلیسی.
-
ده مرده گوی
واژهنامه آزاد
کسی که به اندازه ده تَن سخن بگوید
-
آرام ده (فا)
واژهنامه آزاد
تسکین دهنده،مسکن،آرام بخش
-
جستوجو در متن
-
ایلسوز
واژهنامه آزاد
مردم سوخته-
-
ایلسوز
واژهنامه آزاد
مردم سوخته- از دو کلمه ایل وسوز تشکیل شده ایل به معنی مردم وطایفه وسوز از سوخته
-
سوته دلان
واژهنامه آزاد
سوخته دلان
-
وجیج جیه
واژهنامه آزاد
( va jij jiya) سوخته
-
چچی
واژهنامه آزاد
چَچی؛ هیزم نیم سوخته.
-
داماق
واژهنامه آزاد
کلمه ترکی به معنای سقف دهان ،اصطلاح داماق سوخته از همین معنی می باشد
-
چولکه
واژهنامه آزاد
(اسم) چوب کبریت سوخته و ذغال شده. (صفت) آدم های لاغر و نحیف بدقواره.
-
سزیا
واژهنامه آزاد
(سِ _زی_یا) «سزیا» در زبان لکی به معنی سوخت است و فعل ماضی به معنی سوخته شده است
-
آفتاب گز
واژهنامه آزاد
(خراسانی؛ سفیدسنگ) سیاه سوخته، آنچه از آفتاب آسیب ببیند، میوه ای که زیاد بماند و در آفتاب بگندد.
-
البه
واژهنامه آزاد
[اُ بَ] (ع اِامص) گرسنگی. || [ اُ بَ/ بِ] (اِ) طعامی است ترکان را که در آفتاب پزند؛ مثال:دوش ترکانه مرا البه دلارام افتاد معده ٔ سوخته ام در طمع خام افتاد (رک. دهخدا).