کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده زن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ده ولش
واژهنامه آزاد
بس کن
-
سود ده
واژهنامه آزاد
(بازرگانی) به معامله یا سرمایه گذاری یا فعالیت تجاری گفنه می شود که سود دارد، و این سود معمولاً درآمد مازاد بر هزینه ها یا قیمت نهایی یک کالا در مقایسه با ارزش اولیه همان کالاست. معادل profitable در انگلیسی.
-
ده مرده گوی
واژهنامه آزاد
کسی که به اندازه ده تَن سخن بگوید
-
آرام ده (فا)
واژهنامه آزاد
تسکین دهنده،مسکن،آرام بخش
-
جستوجو در متن
-
حمیرا
واژهنامه آزاد
زن سرخ رو، زن زیباروی.
-
خسور
واژهنامه آزاد
در گویش فارسی دری به معنی پدر زن خُسوربیره به معنی برادر زن یا خواهر زن گفته میشود خُسور مادر هم به معنی مادر زن گفته میشود.
-
جاری
واژهنامه آزاد
زن برادر شوهر ، هر یک از زن برادرها نسبت به زن برادر دیگر جاری محسوب می شود.
-
مساحقه
واژهنامه آزاد
وطی زن با زن دیگر. نزدیکی جنسی
-
باغ سوره
واژهنامه آزاد
پدر شوهر،مادر شوهر،پدر زن،مادر زن
-
میرشکار
واژهنامه آزاد
1-تشمال زن(ساز ودهل زن) 2-گوسفند (بز)بزرگ
-
حسوره
واژهنامه آزاد
به معنی پدر شوهر و مادر شوهر یا پدر زن یا مادر زن است
-
آطون
واژهنامه آزاد
معلم زن
-
مستوره
واژهنامه آزاد
زن پوشیده
-
فمنیست
واژهنامه آزاد
زن گرا