کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده ریش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ده ولش
واژهنامه آزاد
بس کن
-
سود ده
واژهنامه آزاد
(بازرگانی) به معامله یا سرمایه گذاری یا فعالیت تجاری گفنه می شود که سود دارد، و این سود معمولاً درآمد مازاد بر هزینه ها یا قیمت نهایی یک کالا در مقایسه با ارزش اولیه همان کالاست. معادل profitable در انگلیسی.
-
ده مرده گوی
واژهنامه آزاد
کسی که به اندازه ده تَن سخن بگوید
-
آرام ده (فا)
واژهنامه آزاد
تسکین دهنده،مسکن،آرام بخش
-
جستوجو در متن
-
ریش
واژهنامه آزاد
زخم
-
رودک
واژهنامه آزاد
پسر بی ریش
-
ریش سفیدان
واژهنامه آزاد
باتجربه ها
-
کدیور
واژهنامه آزاد
ریش سفید قوم
-
بی حمیت
واژهنامه آزاد
ریش مال
-
ائلوین
واژهنامه آزاد
بزرگ ، آقای ائل ، ریش سفید قوم ، راهنما و بلدچی
-
آرچین
واژهنامه آزاد
آرچین در زبان ترکی اوغوز به ریش سفید، بزرگتر قوم اطلاف می شود.
-
هم ریش
واژهنامه آزاد
به معنی هم زخم، باجناغ، دونفر که زخم مشترک (در اینجا مادر زن یا خارسو) دارند.
-
آنکادر
واژهنامه آزاد
آنکادر کردن (گاهی به غلط آنکارد کردن گویند) در اصطلاح برای مرتب کردن تخت سربازی و مرتب و منظم کردن ریش صورت به کار می رود، خصوصا با تیغ خط انداختن زیر و روی ریش، یعنی روی گونه ها تا کنار لب و زیر گردن. اصطلاحی ست که از زبان فرانسه وارد فارسی شده است؛...
-
ریش داری
واژهنامه آزاد
از واژگان دهستان كليشم فاراب به معني (مرد) و يا طعنه از متوجه نشدن شخص مقابل كه در مورد آن صحبت مي شود