کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده خان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ده ولش
واژهنامه آزاد
بس کن
-
سود ده
واژهنامه آزاد
(بازرگانی) به معامله یا سرمایه گذاری یا فعالیت تجاری گفنه می شود که سود دارد، و این سود معمولاً درآمد مازاد بر هزینه ها یا قیمت نهایی یک کالا در مقایسه با ارزش اولیه همان کالاست. معادل profitable در انگلیسی.
-
ده مرده گوی
واژهنامه آزاد
کسی که به اندازه ده تَن سخن بگوید
-
آرام ده (فا)
واژهنامه آزاد
تسکین دهنده،مسکن،آرام بخش
-
جستوجو در متن
-
خنیده
واژهنامه آزاد
خنیده به معنای (خانی ده بوده) یعنی ده خانها - محدوده تحت قلمرو خان- خان نشین که در اصطلاح عامیانه برای راحتی تلفظ به خنیده تغییر شکل یافنه است
-
هاکان
واژهنامه آزاد
امپراطور ,خان
-
قراخان
واژهنامه آزاد
قره خان
-
هاکان
واژهنامه آزاد
امپراطور ,خان
-
محمود خان بالاوند اسفندیاری
واژهنامه آزاد
محمود خان بالاوند اسفندیاری معروف به سمسام لشکر حاکم هلیلان در منطقه پشتکوه در دوران قاجار بود
-
هاکان
واژهنامه آزاد
خان خانان , امپراطور
-
خواجه
واژهنامه آزاد
به معنی آقا، سرور، بزرگ، سید، دولتمند، دارا، ارباب، خان، کدخدا،
-
جوچی
واژهنامه آزاد
نام پسر ارشد چنگیز خان مغول.
-
خوانین زاده
واژهنامه آزاد
متولد شده از خان ها یا خانان
-
یاسا
واژهنامه آزاد
قانون دوران چنگیز خان و قانون در زبان کردی.