کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده بید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ده ولش
واژهنامه آزاد
بس کن
-
سود ده
واژهنامه آزاد
(بازرگانی) به معامله یا سرمایه گذاری یا فعالیت تجاری گفنه می شود که سود دارد، و این سود معمولاً درآمد مازاد بر هزینه ها یا قیمت نهایی یک کالا در مقایسه با ارزش اولیه همان کالاست. معادل profitable در انگلیسی.
-
ده مرده گوی
واژهنامه آزاد
کسی که به اندازه ده تَن سخن بگوید
-
آرام ده (فا)
واژهنامه آزاد
تسکین دهنده،مسکن،آرام بخش
-
جستوجو در متن
-
مشکبید
واژهنامه آزاد
شکوفۀ بید (فرهنگ شاهنامۀ ولف).
-
ویتوپت
واژهنامه آزاد
(پهلوی) بید مجنون.
-
بیدقطار
واژهنامه آزاد
سلسلۀ پی در پی درختان بید.
-
شو أ ز
واژهنامه آزاد
شو و أز:(SHo vaz)_ معنی:دنبال کردن _شووازت بید= دنبالت بود
-
شعاع:شید
واژهنامه آزاد
شید بر وزن بید برابر فارسی شعاع تازی است. بنگرید به برهان قاطع؛ واژة جمشید.
-
پاده گک
واژهنامه آزاد
(مناطق مرکزی افغانستان) نوعی درخت بید که برگ های کوچک دارد و در برابر کم آبی مقاوم است.
-
بنگرو
واژهنامه آزاد
(به فتح اول و سوم) درختچه ای است با گلهایی شبیه سنبل و بوی نسبتاً تند و زننده: از بید بدتر بنگرو: کنایه از چیزی یا وضعیتی که از بد دیگری بدتر باشد.
-
بیدسک
واژهنامه آزاد
بیدسک نام روستایی است در 70 کیلومتری شهرستان بیرجند و از توابع بخش قهستان شهرستان درمیان در خراسان جنوبی که روستایی بسیار خوش آب و هوا و ییلاقی است و دارای تابستانهای خنک و قنوات فراوان که در طول خشکسالیهای 10 ساله اخیر(دهه80)تغییری زیادی در دبی این ...