کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده ارباب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ده ولش
واژهنامه آزاد
بس کن
-
سود ده
واژهنامه آزاد
(بازرگانی) به معامله یا سرمایه گذاری یا فعالیت تجاری گفنه می شود که سود دارد، و این سود معمولاً درآمد مازاد بر هزینه ها یا قیمت نهایی یک کالا در مقایسه با ارزش اولیه همان کالاست. معادل profitable در انگلیسی.
-
ده مرده گوی
واژهنامه آزاد
کسی که به اندازه ده تَن سخن بگوید
-
آرام ده (فا)
واژهنامه آزاد
تسکین دهنده،مسکن،آرام بخش
-
جستوجو در متن
-
اسویا
واژهنامه آزاد
ارباب شما
-
خواجه
واژهنامه آزاد
به معنی آقا، سرور، بزرگ، سید، دولتمند، دارا، ارباب، خان، کدخدا،
-
غلون
واژهنامه آزاد
به فتح غین و سکون لام و واو qalun- به معنی بیگاری . توضیح اینکه در منطقه ابرکوه این رسم جاری بوده است که زمانی که ارباب مشغول احداث ساختمان بوده است ، رعایایی که الاغ و استر داشته اند مکلف بودند که برای ساختمان ارباب بصورت مجانی خاک و سنگ ببرند و به ...
-
غلباش
واژهنامه آزاد
(ترکی) موی سر؛ در اصطلاح به معنی بدون کلاه، بدون مقام و جاه، فرومایه و زیردست. در مقابلِ کلمۀ قزلباش، به معنی کلاه سرخ زرین، که در اصطلاح یه فرد دارای جلال و شوکت، دارای مقام و متمول و ارباب گفته می شود. || نام طایفه ای از ایل قشقایی.
-
نازی
واژهنامه آزاد
نام روستایی در شهرستان خمین. اسم اصلی آن «ناز عربان» بوده و در زمان مغولان اقوام مغولی به نام دالاهو آن را نابود کرده اند. این افراد هنوز هم در خمین سکونت دارند و در قدیم ارباب روستاهای بخش خرمدشت خمین بوده اند.