کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلش به رحم آمد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جنین
واژهنامه آزاد
با فتح جیم بر وزن فعیل؛ بر گرفته از واژۀ جن (هر چیزی که از دیده مستور باشد) به معنای موجود زنده ای که به دلیل قرار کرفتن در رحم از دیدگان مستور (پوشیده) است.
-
افرازش
واژهنامه آزاد
|| بر بلندا ماندن، برفراز رفتن، اهتزار، بر بلندی بودن. (و در آنگاه که پرچم کشورم به افرازش در آمد، به خود بالیدم.)
-
انتاب
واژهنامه آزاد
انْتَابَ: انْتِياباً [ نوب ] فلاناً أَمْرٌ: كارى براى فلانى پيشامد - القومَ: پياپى نزد آن قوم آمد. - زَيْدٌ عمراً: زيد به سوى عمرو رفت.
-
هولایتی
واژهنامه آزاد
به معنی "یهویی" یا "یکدفه ای هست. به این جمله دقت کنید: داشتیم میرفتیم جایی عید دیدنی که "هولایتی" مهمان آمد و نتونستیم بریم. هولایتی به معنی یهویی است.
-
ازداد
واژهنامه آزاد
ازداد:درلفظ پارسی به معنی نیاکان ببینیم، که از قسمت های " از" + "داد"= از گذشتگان چیزی یا مطلبی رسیده باشد، و نیز در لغت به معنی گذشتگان و نیاکان نیز خواهد آمد ...
-
hypervisor
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) ابرسراور. supervisor به پارسی می شود "سراور". پس hypervisor می شود "اَبَرسَراوَر". از شاهنامه: به ره بر یکی چشمه آمد پدید چو میش سراور بدانجا رسید
-
کاپتوس
واژهنامه آزاد
نام سرزمینمصر در دوران هنامنش در آن دوران این منطقه جزوقلرو سرزمین ایران به حساب می آمد همچنین به گروه قبطیان نیز کاپتوس اتلاق می شود
-
همج الرعا
واژهنامه آزاد
(هِ مَ جُ الرَِِِعا) همج مگس های بسیار ریزی هستند که در تابستان های خشک صحرا حیواناتی را می بینند و دور سر آنها می گردند. این اصطلاح کنایه از کسی است که با هر باد حادثه ای به سمتی به حرکت درخواهد آمد و به قولی عضوی از حزب باد است
-
روح الله نیکپا
واژهنامه آزاد
نخستین مدال آور المپیکی تاریخ افغانستان که در المپیک های پکن چین و لندن بریتانیا، در وزن 58 کیلوگرم رشتۀ تکواندو، دو بار مدال برنز را به دست آورد. در افغانستان، ظاهراً به دلایل مذهبی و نژادی، از وی چنان که باید استقبال نشد و حتی مشکلاتی برایش به وجود...
-
گزگزاره
واژهنامه آزاد
نام یک روستاست. در زمان پیدایش این روستا، مردم به درختچه های روییده در محل، درخت گز می گفتند و نام روستا را گززاره گذاشتند. در سال 1290 که ثبت احوال به روستا آمد، نام آن را گزگزاره نوشتند. GAZ GAZ AREH
-
هرست
واژهنامه آزاد
[هُ رَّ] (مص ل.) فروریختن، ناگهان فروریختن. نک هُرّه (دزفولی) شاید اگرت توانِ شنفتن بود/ پژواک آواز فروچکیدن خودرا/ درتالارخاموشِ کهکشان های بی خورشید/ چون هُرّستِ آوارِ دریغ/ می شنیدی. (شاملو- در آستانه) آن شب که موسی به زمین آمد، هُرّستی به دل هاما...
-
کلکش
واژهنامه آزاد
این نام یک روستا در شهرستان زنجان از توابع تهم نیز می باشد که در قدیم رفت آمد از شمال از این روستا زیاد بود با نام ترکی(گل ،گت ) که به فارسی رفت و امد میشود نام داشت که به مرور زمان کلکش تغییر کرده است
-
عفلقی
واژهنامه آزاد
گاهی اوقات صدام را با صفت عفلقی همراه می آورند . به نظر می رسد اشاره ای باشد به میشل عَفلَق سوری که اولین بار حزب بعث عربی را پایه گذاری کرد . و منظور از صدام عفلقی همان صدام بعثی است که از عناصر فعال درحزب بعث عراق بود . میشل عفلق در اواخر عمر به عر...
-
روکوکو
واژهنامه آزاد
(Rococo) نام مکتب یا جنبش هنری تزئینی که در قرن 18 میلادی در مقابله با هنر رسمی و خشک و درباری باروک به وجود آمد. آثار خلق شده در این مکتب بیشتر در حوزۀ تزئینات و معماری و مخصوصاً نقاشی است .
-
کره ناى
واژهنامه آزاد
[ک َرْ رَ / رِ] کَرّه ناى، کرنای، کرنا، کارنا؛ شیپور، بوق، بوق جنگی. سازى باستانى و ایرانى شبیه شیپور که براى اطلاع رسانى به ویژه در جنگ ها کاربرد داشته است. مثال: ز بس نعره و نالهٔ کره نای/ همی آسمان اندر آمد ز جای (فردوسی)؛ برآمد خروشیدن کرنای/ دم ...