کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دفتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بنیبه
واژهنامه آزاد
دفتر
-
سردفتر
واژهنامه آزاد
آنکه دفتر اسناد رسمی را اداره کند, مدیر و مسئول دفتر خانه.
-
بنهادن
واژهنامه آزاد
قرار دادن، پَهن کَردَن، گُستردَن او ندا کرده که خوان بنهاده ام نایب حقم خلیفه زاده ام مثنوی- دفتر اول- مولوی
-
فلیوان
واژهنامه آزاد
فَلیوان:falivaanجمع فَلیو به معنی بیهوده، بی خبر، بی فایده تا به پای خویش باشند آمده// آن فلیوان جانب آتشکده مثنوی- دفتر دوم بیت 2303 شرح جامع مثنوی معنوی. کریم زمانی
-
خارج نویس کردن
واژهنامه آزاد
میتوانید به عنوان مثال ماده 57 قانون آیین دادرسی مدنی را در ذیل معنای نگاشته شده برای اصطلاح مذبور استفاده کنید. ماده 57 به قرار ذیل است: ماده ۵۷ـ خواهان باید رونوشت یا تصویر اسناد خود را پیوست دادخواست نماید. رونوشت یا تصویر باید خوانا و مطابقت آن ...
-
بوک مارک
واژهنامه آزاد
چوب الف، چوب الف گذاشتن. کاربر رایاتار (اینترنت) در دفتر یادداشت ناوشگر (مرورگر) چوب الف گذاری می کند. بدینسان با تنها یک تیلیک موشی به تارنمای دلپسندش می رود. آنرا "نشانک" یا "بوک مارک" نیز می نامند.
-
bookmark
واژهنامه آزاد
چوب الف، چوب الف گذاشتن. کاربر رایاتار (اینترنت) در دفتر یادداشت ناوشگر (مرورگر) چوب الف گذاری می کند. بدینسان با تنها یک تیلیک موشی به تارنمای دلپسندش می رود. آنرا "نشانک" یا "بوک مارک" نیز می نامند.
-
وریب
واژهنامه آزاد
اریب، کج و معوج، منحرف؛ شاهد مثال:یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب/ یک قدم چون پیل رفته در وریب (این بیت، که در دهخدا از «انجمن آرای ناصری» نقل شده، درواقع از دفتر دوم مثنوی مولوی است.)
-
بوروکراسی
واژهنامه آزاد
بوروکراسی (Bureaucracy) از دو بخش bureau به معنی میز و دفتر کار و پسوند cracy به معنی سالاری ایجاد شدهاست. برابر فارسی آن یعنی دیوانسالاری ترجمهای از همین واژهاست. به طور کلی، دیوانسالاری یا بوروکراسی به معنی یک سیستم کارکرد عقلانی و قانونمند اس...
-
بنکدار
واژهنامه آزاد
بنک دار کسی است که کالاهایی را بطور عمده در محلی مثل انبار یا سوله نگهداری میکند و در معرض دید عموم قرار ندارد. ولی نمونه ای از آن جنس در دفتر کار ودر معرض دید مشتری میباشد. بنکدار پس از بستن قرارداد با مشتری یک برگه (بن) در اختیار او قرار میدهد که م...
-
کتاب
واژهنامه آزاد
کتاب (کِ) یک واژه پارسی است وبه معنی خواندن نوشته است و هیچ ربطی به واژه عربی کتاب ندارد. کتاب در عربی به معنی نوشته شده یا نوشتار است و تمام مشتقات آن هم این موضوع را نشان می دهد مثلا کتب به معنا نوشت و کاتب هم به به معنی نویسنده است. در واقع کتاب ع...
-
زغبه
واژهنامه آزاد
زغبه (با فتح ز و سکون غ)، انقروی و نیکلسون آن را آسان، و بعضی شارحان، مفت و رایگان معنی کرده اند. زغب در لغت، به معنی موهاست که در گوش روییده، و زغبه جانورکی است مانند موش. در بیت ۳۴۶۰ از دفتر چهارم مثنوی: یا کلام حکمت و سرّ نهان/ اندر آید زغبه در...