کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دست کندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دست فیلی
واژهنامه آزاد
دست پهلوان
-
دست اش
واژهنامه آزاد
در زبان مازندرانی، واژۀ "دست اش(dast esh) " به معنی "دست بین" یا کسی که ناتوان باشد و چشم به کمک از دست دیگری داشته باشد (اش esh به معنی "بین" از مصدر دیدن).
-
دست نماز
واژهنامه آزاد
وضو
-
دست بافته
واژهنامه آزاد
دست بافته به انواع بافته هایی که بادست انجام میگیر گفته میشود.مانند گلیم.فرش قالی...
-
دست از دامن برداشتن
واژهنامه آزاد
رها کردن
-
دست و پاگیر
واژهنامه آزاد
باعث مزاحمت بودن
-
جستوجو در متن
-
از پای در اوردن
واژهنامه آزاد
خسته کردن، کلک کسی را کندن، از دست کسی راحت شدن