کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
در خصوص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
در پوستین خلق افتادن
واژهنامه آزاد
غیبت کردن
-
در خواب شد
واژهنامه آزاد
به خواب رفت.
-
کودکی در بر، قبائی سرخ داشتروزگاری زان خوشی خوش میگذاشتهمچو جان نیکو نگه میداشتشبهتر از لوزینه می پنداشتشهم ضیاع و هم عقارش می شمردهر زمان گرد و غبارش می سترد
واژهنامه آزاد
کودکی در بر، قبائی سرخ داشت روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت همچو جان نیکو نگه میداشتش بهتر از لوزینه می پنداشتش هم ضیاع و هم عقارش می شمرد هر زمان گرد و غبارش می سترد از نظر باز حسودش می نهفت سرخیش میدید و چون گل میشکفت گر بدامانش سرشکی میچکید طفل خرد...
-
جستوجو در متن
-
خنج
واژهنامه آزاد
(جنوب پارس) (به کسر خ، سکون نون و جیم) چنگال جانوران، پنجه؛ پنجه کشیدن به خصوص با ناخن تیز.
-
ستین
واژهنامه آزاد
در زبان لری،به خصوص در شهر دهلران به معنای مایه آرامش بودن،قوت قلب بود
-
لاوه
واژهنامه آزاد
لاوه به معنی جوان در زبان کردی دارای آهنگهای سروده و خوانده شده در خصوص این واژه در زبان کردی سکونت طایفه ای با نام خانوادگی لاوه در استان کردستان شهرستان بیجار
-
دور دور
واژهنامه آزاد
رانندگی کردن بیهوده در خیابان به خصوص در یک محدودۀ خاص. رانندگی در خیابان برای یافتن دوست دختر و یا دوست پسر. رانندگی در خیابان برای یافتن زن خیابانی و یا مرد مناسب برای تعشق.( سگ چرخ).
-
شُلَک
واژهنامه آزاد
شُ لَ - نوعی گیاه خودرو از جمله ی علوفه ی هرز می باشد که مصرف غذایی نیز دارد و همه ساله ، چند روز پس از اولین بارندگی قوت غالب و یا صبحانه پرمصرف اهالی جنوب استان کرمان به خصوص مردم رودبار جنوب می باشد و بسیار پرطرفدار است.
-
گراوند
واژهنامه آزاد
طایفه ای بزرگ و لک زبان در استان لرستان، به خصوص شهرستان کوهدشت؛ عده ای از این طایفه در سالیان گذشته به شهرستان درود لرستان تبعید شده اند و در روستای بیشه سکنی گزیده اند، عده ای به استان کرمانشاه تبعید شده اند، و عده ای هم در باغملک خوزستان ساکن اند....
-
رودبار جنوب
واژهنامه آزاد
جُ - نام یکی از شهرستان های استان کرمان با جمعیتی بالغ بر 126000 نفر که از شمال به شهرستان عنبرآباد ، از شرق به شهرستان ریگان بم ، از غرب به شهرستان قلعه گنج و کهنوج و از جنوب به دلگان از توابع شهرستان ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان متصل است. شغل ع...
-
شوونیسم
واژهنامه آزاد
(به فرانسوی:Chauvinisme) در معنای اصلی و ابتدایی آن، یک نوع میهن پرستی افراطی و ستیزه جو، و یک ایمان کور به برتری و شکوه ملی است. با بسط معنا، شوونیسم طرفداری مفرط و غیرعقلانی به نام هر گروهی که کسی عضو آن است را شامل می شود، به خصوص هر وقت این طرفدا...
-
مزدان
واژهنامه آزاد
قریه ای از ده گهره فین استان هرمزگان که باغ ها و آب فراوان دارد (سال 1395) و به خصوص در گذشته مکان بسیار سرسبز و بکری بوده و سرشار از گیاهان دارویی بوده است. همچنین مکان مقدسی بوده و چند زیارتگاه داشته است. شاید قبل از اسلام هم عبادتگاه خداپرستان و ...
-
گاورو
واژهنامه آزاد
در بناهای سنتی ایران به خصوص در حمام ها که نیازمند استخراج حجم زیادی آب از چاه بود فضایی در کنار چاه مجموعه ایجاد میشد با شیبی رو به پائین به اسم گاورو که گاو در آنجا قرار داده میشد و با کمک آن آب را از چاه می کشیدن و به پشت بام انتقال می دادن و از آ...
-
زغبه
واژهنامه آزاد
زغبه (با فتح ز و سکون غ)، انقروی و نیکلسون آن را آسان، و بعضی شارحان، مفت و رایگان معنی کرده اند. زغب در لغت، به معنی موهاست که در گوش روییده، و زغبه جانورکی است مانند موش. در بیت ۳۴۶۰ از دفتر چهارم مثنوی: یا کلام حکمت و سرّ نهان/ اندر آید زغبه در...
-
خلنو
واژهنامه آزاد
خُلِنو قله ای است در منطقهٔ البرز مرکزی و به ارتفاع ۴۳۷۵ متر. خلنو و آزادکوه، هر دو حدود ۴۳۷۵ متر ارتفاع داشته و پس از دماوند و علم کوه سومین و چهارمین قله های مرتفع البرز مرکزی اند. خلنو از جنوب به شمشک و رودبار قصران، از شمال به درهٔ رودخانهٔ وارنگ...