کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درک
واژهنامه آزاد
dark؛ بئوذ در اوستایی، بوذ در پهلوی. در دین زرتشت، قوۀ فهم انسانی و دراکه است و موظف است هوش و حافظه و قوه تمییز را اداره کند. با بدن به وجود می آید، ولی پس از مرگ فنا نمی شود و با روان پیوسته به جهان دیگر می رود.
-
درک
واژهنامه آزاد
(محلی) دَرَک؛ نشان. || بی دَرَک؛ بی نشان، گم. || دَرَک آب؛ جایی که نشان گذاشته اند که چقدر آب برای چه کسی برود.
-
واژههای مشابه
-
درک مبیع
واژهنامه آزاد
ضرر و زیان در معامله.
-
به درک
واژهنامه آزاد
ارزش نداشتن یک چیز
-
جستوجو در متن
-
هالی
واژهنامه آزاد
(سنگسری) درک و فهم. || دایی.
-
فهامه
واژهنامه آزاد
فهیم و فهمیده - منطقی - درک بالا از مفاهیم
-
جلبک
واژهنامه آزاد
(جُ بَ) به طنز به کسی گفته می شود که درک و شعورش کم باشد.
-
مدریک
واژهنامه آزاد
پسر تیز هوش ، انسان فهیم ، کسی که درک می کند
-
راه بردن
واژهنامه آزاد
درک کردن - فهمیدن راه نمی برم (را نیم برم)=نمی فهمم
-
بشناسیم
واژهنامه آزاد
یاد بگیریم چیزهایی را درک کنیم معنی چیز ها را بفهمیم
-
شعور
واژهنامه آزاد
shoour:اگاهی و درک دقیق و عقلانی از موضوع / موضوعات پیرامونی و واکنش به انها
-
ادیب اریب
واژهنامه آزاد
ادیب اریب کسی است که در گفتار و نوشتار زیبا و موزون توانا باشد و بتواند معانی بلند موجود در اثار پیشینیان را درک کند.
-
و درده سرمه
واژهنامه آزاد
به درک،درجایی استعمال میشود که کسی میخواهد نسبت به اتفاقی خود را بیخیال و یا بی طرف نشان دهد va darde sarme