کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دروازه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دراقل
واژهنامه آزاد
(محلّی) دراغل؛ درگاه، دروازه، هشتی خانه، در، دربِ خانه، دروازه.
-
فم
واژهنامه آزاد
ورودی، دروازه.
-
درب
واژهنامه آزاد
(darb ) در، دروازه، در بزرگ.
-
لوش
واژهنامه آزاد
دروازه چوبی و کوچک به زبان مازندرانی
-
رئیس سعد
واژهنامه آزاد
نام دروازه ای از دروازه های قدیمی اردبیل بوده است. نام این دروازه در کتاب صفوه الصفا ابن بزاز اردبیلی 6 بار قید شده است. نمونه:«روزی بر دروازه ی رئیس سعد – که از جمله دروب اردبیل است – در آب بود و پوستی می شست.» مأخذ:صفوه الصفا، صفحه ی 254 – سایر مو...
-
مبادی قانونی
واژهنامه آزاد
در رسانه ها به معنی راه های قانونی یا دروازه های قانونی به کار می رود، مثلاً «ورود کالای قاچاق از مبادی قانونی». در این صورت، مبادی، جمع مبدأ، باید به معنی آغازها یا همان دروازه های ورودی باشد.
-
چلیساد
واژهنامه آزاد
یکی از روستاهای قلعه سرد میباشد واقع در 5 کیلومتری شهر دهدز (دروازه خوزستان) 45 کیلومتری شهرستان ایذه
-
آفساید
واژهنامه آزاد
offside، خروج از منطقۀ قانونی، پادرازی به حریم مقابل؛ در نوشته های ادبی به معنای کنار زده شدن هم به کار می رود؛ مثال:«شرایط بحرانی بنده را تدریجاً به آفساید برده است.» که در این جا منظور از آفساید خروج یا کناره گیری از زندگی به علت دشواری هاست. در ف...
-
بردشاه
واژهنامه آزاد
از دو کلمه برد و شه گرفته شده در زبان بختیاری به معنی سنگ سیاه، خوانین بختیاری پس از اختلاف در اراضی جمالو قدیم به همراه اهالی بومی منطقه جایی مطروکه را (حدود اوایل قجر) که آثار خرابی و نشانه های گلی و دروازه قلعه سنگی سیاه رنگی در آن داشته بردشه نام...