کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درس خصوصی دادن به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
انعزال
واژهنامه آزاد
زوال خود به خود صفت نمایندگی در امور عمومی (مانند وزارت) یا خصوصی مانند قیمومت و وکالت و غیره.
-
به مزد دادن
واژهنامه آزاد
اجاره دادن
-
Take account of
واژهنامه آزاد
مورد توجه قرار دادن، اهمیت دادن به ، به چیزی پرداختن
-
پولتیک سوار کردن
واژهنامه آزاد
فریب دادن، سیاست به خرج دادن.
-
بیاراسته
واژهنامه آزاد
آرایش دادن به چیزی (زیبا کردن)-(زیبایی دادن)
-
رد
واژهنامه آزاد
رَدْ:(rad) در گویش گنابادی یعنی نشان ، علامت باقی مانده || رد شدن: عبور ، رفتن ، نفهمیدن || ردشده: برگشت خورده || رد کردن: دست به دست دادن به نفر کناری ، پس دادن، دادن
-
داد از خویشتن دادن
واژهنامه آزاد
داد از خویشتن دادن؛ کاری را به طور کامل انجام دادن. مثال: «و اندر همه کاری داد از خویشتن بده که هر که داد از خویشتن بدهد از داور مستغنی باشد.» (قابوس نامه)؛ داد تو داده ست کردگار، ترا نیز/ داد به طاعت بداد باید ناچار (ناصر خسرو). || داد از تن خویشتن ...
-
است
واژهنامه آزاد
تخصیص دادن موجودیت به موضوع
-
تسنیق
واژهنامه آزاد
نظم دادن - به هم پیوستن
-
سوداگری کردن
واژهنامه آزاد
دادن و گرفتن معامله داد و ستد فروختن و خریدن دادن و جایگزین کردن بی اختیار از دست دادن و بی اختیار گرفتن چیزی به ازای ان
-
دل گردیدن
واژهنامه آزاد
به معنی حالت تهوع (به کسی ) دست دادن
-
دشخار
واژهنامه آزاد
به معنی تکیه دادن یک چیز به صورت سرپا به چیز دیگر میباشد.
-
هم ورآوردن
واژهنامه آزاد
(به فتح و) کار بیهوده و بی هدف انجام دادن؛ بیش از حد طول دادن کاری به دلیل انجام کارهای بیهوده ای که وقت کار اصلی را می گیرد.
-
درون ریزی
واژهنامه آزاد
انتصاب, مقداردهی کردن چیزی. مثال:مقدار دادن به حافظه خود به وسیله فکر کردن.
-
هاکردن
واژهنامه آزاد
به معنای انجام دادن و کردن می باشد.تلفظ آن به صورت haakerden است.