کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دراز کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پل دراز
واژهنامه آزاد
یا پل درازو؛ پل به معنی مو در لهجۀ محلی دشتستانی و حتی لری می دهد دراز هم یعنی بلند. پل درازو موجودی خیالی با موهایی بلند بوده که فقط زنی که موقع زایمانش بوده به او حمله کرده و جیگرش را برای خوردن لب رودخانه می برده، لذا این موجود از دید پنهان بوده و...
-
لق لق دراز
واژهنامه آزاد
اصطلاحاً به آدم خیلی لاغر و بلند قد میگویند.
-
جستوجو در متن
-
شور
واژهنامه آزاد
( shever) اویزان کردن ،دراز کردن
-
تخ کرد
واژهنامه آزاد
(گنابادی) تَخْ کِرْدَ؛ پَهن کردن، صاف کردن، هم سطح کردن، دراز کشیدن به روی شکم.
-
دیلاق
واژهنامه آزاد
بلندقد؛ معمولاً برای مسخره کردن کسی می گویند که زیاده از حد دراز باشد.
-
فرو کردن
واژهنامه آزاد
گستردن، دراز کردن. سر برآور از گلیمت ای کریم پس فرو کن پای بر قدر گلیم منطق الطیر عطار، ت؛شفیعی:ش.بیت:379
-
ولمیدن
واژهنامه آزاد
هر چند استاد بهار والمیدن را به کار برده است به معنی استراحت کردن ولی من معتقدم که در لری به شکم لم می گوییم مثلا لمو یعنی شکمو و نیز گوش دراز و شل را وال می گوییم و نیز در رامهرمز به باسن شل و اویخته ولم می گویند شاید اینها همه با ول که با شل همیشه ...