کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داش داش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قارداش
واژهنامه آزاد
(ترکی) برادر. متشکل ازدو واژۀ قارین (شکم) و داش (همراه)؛ کسی که در شکم مادر همراه بوده است. در ترکی، داش به معنای همراه است، مانند:یورد داش، یعنی هم وطن.
-
مرقان
واژهنامه آزاد
داش مشدی
-
زگلوچه
واژهنامه آزاد
یا زگلوجه نام روستایی واقع شده در استان آذربایجان شرقی، شهرستان بستان آباد، بخش تیکمه داش از دهستان اوجان شرقی است که با روستاهای قره چمن، جداقیه ، گلهین ، خشکناب و حیدربابا همجوار است.
-
یولداش
واژهنامه آزاد
همراه.دوست.یاور.سنگ راه .متشکل از دو واژه یول(راه)و داش(سنگ)که در مواقعی که کسی در سرراه خود با خطری (حمله حیوانی درنده)مواجه شد اولین چیزی که دردسترس اوست تا ان خطررا دفع کند سنگ های سرراهش ه ستند البته به شرطی که 1در کنارراه باشند نه اینکه جلوی پای...