کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دا
واژهنامه آزاد
مادر
-
دا
واژهنامه آزاد
مادر
-
دا
واژهنامه آزاد
مادر
-
واژههای مشابه
-
تی دا
واژهنامه آزاد
(بختیاری) چشم مادر؛ مرکب از تی یعنی چشم، و دا یعنی مادر.
-
باد دا
واژهنامه آزاد
(گنابادی) سوتی دادن، اشتباه کردن.
-
جستوجو در متن
-
بیماری
واژهنامه آزاد
(عربی) دا.
-
چیدا
واژهنامه آزاد
معادل چو دا در زبان لری به معنی مثل مادر
-
آلندا
واژهنامه آزاد
(آ لِن دا) نام پهلوانی که در سرزمین های شمالی ایران گیلان و دیلمان می زیسته است.
-
دالو
واژهنامه آزاد
(لری) مادربزرگ. مرکب از دا یعنی مادر، و لو یعنی بزرگ.
-
گلازنه
واژهنامه آزاد
در روستای کلهرود به زنجیره ای از نخ که بادام تر دا در آن به نخ می کنند و ابتداو انتهای نخ را گره می زنند تا بادام خشک شود گلازنه می گویند.
-
وارو
واژهنامه آزاد
(به فتح ر و سکون و) (فارسی هراتی، افغانستان) قرض را با وجه یا جیز دیگری مبادله کردن:«من مرد کار خود را به قرضی که از شما دا رم، وارو می کنم.»
-
لو
واژهنامه آزاد
لوو درزبان لری بختیاری باضمه و یعنی بزرگ مثلا دالو=مادربزرگ دا=مادر لو=بزرگ
-
داا
واژهنامه آزاد
داا (daa) درگویش لری ولکی به مادر گفته می شود. درگویش لکی، دا به تنهایی به معنی داد، بخشید،... است و همان معنایی را دارد که در فرهنگ دهخدا آمده یعنی از ریشۀ فعل و واژۀ فرس هخامنشی است. در لهجۀ لری به معنی زاینده و آورنده و پرورش دهنده است و در هر دو ...