کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خویش کام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خویش انداز
واژهنامه آزاد
عکس از خود.
-
خویش انداز
واژهنامه آزاد
عکس خویش انداز؛ عکسی که شخص از خودش گرفته باشد.
-
جستوجو در متن
-
کام
واژهنامه آزاد
آرزو، هدف. || دهان.
-
شپول
واژهنامه آزاد
شیرین کام
-
چانه
واژهنامه آزاد
کام
-
کامینو
واژهنامه آزاد
کام نو
-
ماهکام
واژهنامه آزاد
دارای کام و آرزویی روشن، چون ماه
-
ماهکام
واژهنامه آزاد
دارای کام و آرزوئی چون ماه روشن و پیدا
-
ماهکام
واژهنامه آزاد
دارای کام و آرزوئی روشن همچون ماه
-
time lag
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) زمانلِک، لِکِ زمانی. از ریشۀ "لِک لِک کردن" به چَمِ "این دست آن دست کردن". هنگامی که دو چندی گیتیکی (کمیت فیزیکی) هم را دنبال کنند، کام ناکام میانشان جدازمانی می افتد. آن به پارسی "زمانلِک" نامیده می شود.
-
سرمش
واژهنامه آزاد
زردآلوی خشک شده و شکرسوده که مغز بادام را به جای هسته در آن بگذارند. || در لغتنامه ها به معنی زردآلوی خشک آمده، اما شاید نام رقمی از زردآلو نیز باشد، چرا که ابوالفضل عبدی بیگ نویدی شیرازی، در «جنة الاثمار» از خمسۀ جنات عدن، در وصف گیاهان باغ سعادت آب...