کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خونسازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خون طمع
واژهنامه آزاد
حریص-طمعکار-شخص خیلی طمعکار
-
چرزه خون
واژهنامه آزاد
اسب خون
-
خون خواهی
واژهنامه آزاد
برای انتقام دست به کار شدن. برای گرفتن حقی که پایمال شده است به جدال رفتن.
-
خون طمع
واژهنامه آزاد
حریص-طمعکار-شخص خیلی طمعکار
-
چرزه خون
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) نام روستایی است، به معنی جایی که پرندۀ کوچکی به نام چرز در آن آواز می خواند. این واژه ممکن است ترکیبی از دو واژۀ چرز (رک دهخدا) و خون (خواننده، خواندن) باشد.
-
آماده سازی
واژهنامه آزاد
تجهیز، مجهز کردن، برپا کردن، تدارک.
-
حاشیه سازی
واژهنامه آزاد
پیرامون شخص یا موضوعی مطالبی را ایجاد یا تولید کردن
-
پیاده سازی
واژهنامه آزاد
چیدمان ریزی, ساختار سازی, طرز پایین آوردن
-
آمیزه سازی
واژهنامه آزاد
آمیزه ( صفت ) 1 - آمیخته مخلوط ممزوج . 2 - آنکه ریش دو مویه دارد 3 - اختلاط و امتزاج آمیزه مو (صفت) آن که بخشی از موهای وی سیاه و بخشی سفید باشد (پس از دورۀ جوانی) دومویه . آمیزه مویی حالت و کیفیتِ آمیزه مو سازی 1 - در جزو اخیر بعضی کلمات م...
-
کوچک سازی
واژهنامه آزاد
فرآیند کوچک کردن اندازۀ فیزیکی یک شیء بدون کم کردن کارآیی آن.
-
حساب سازی
واژهنامه آزاد
حساب آرایی؛ False accounting.
-
براق سازی چرم و پارچه
واژهنامه آزاد
گؤنوپارللاتما:به زبان آزری
-
جستوجو در متن
-
آلبومین
واژهنامه آزاد
یکی از پروتئین های خون است
-
چرزه خون
واژهنامه آزاد
اسب خون