کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خود سر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
به خود بالید
واژهنامه آزاد
بالا گرفتن، خویش آدم نادان
-
جستوجو در متن
-
کلوئی
واژهنامه آزاد
سر دسته-سر قبیله
-
سر انداختن
واژهنامه آزاد
سر باختن، سر فدا کردن. || کسی را سر انداختن؛ در تداول عامه، او را متوجه کردن؛ او را ملتفت کردن؛ او را متوجه و ملتفت فراموش شده ای کردن. (لغتنامۀ دهخدا)
-
وزنه سر
واژهنامه آزاد
به گویش مردم روستای وزنه سر ،وزن یعنی آبشار (وزن + سر) یعنی محلی که بالای آبشار قرار دارد.
-
بوباش
واژهنامه آزاد
کلمه بوباش یک کلمه ترکیبی میباشد بو + باش . بو در زبان آذری یعنی این و باش در زبان آذری یعنی سر با ترکیب این دو کلمه ( این سر ) به وجود می آید . این سر یا همان بوباش یک قسم آذری میباشد یه طور مثال کسی میخواسته قسم بخورد می گفت به این سر قسم یا همان ب...
-
بالین
واژهنامه آزاد
بالای سر
-
کاژه
واژهنامه آزاد
سر پناه
-
بالین
واژهنامه آزاد
بالای سر
-
لغزید
واژهنامه آزاد
سر خورد
-
گلال
واژهنامه آزاد
تاج سر
-
خطه
واژهنامه آزاد
سر زمین
-
کپو
واژهنامه آزاد
سر ، كله
-
باوی
واژهنامه آزاد
سر ، رئیس
-
جمجمه
واژهنامه آزاد
کاسه سر