کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خود آهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
به خود بالید
واژهنامه آزاد
بالا گرفتن، خویش آدم نادان
-
جستوجو در متن
-
دمیر
واژهنامه آزاد
فلز آهن
-
ذوب آهن
واژهنامه آزاد
آهنگدازی.
-
استلخ
واژهنامه آزاد
استخر آهن
-
کنسانتره آهن
واژهنامه آزاد
iron concentrate
-
آهن و فولاد
واژهنامه آزاد
ستی.
-
ایلیمینیت
واژهنامه آزاد
کانی تشکیل شده از تیتان و آهن
-
آسین
واژهنامه آزاد
آهن (در زبان بهلوی و کردی ) استفاده میشود
-
دپو
واژهنامه آزاد
به آن انبار راه آهن هم گفته میشود
-
دمیرچی
واژهنامه آزاد
دمیر در زبان آذری به معنای آهن است و با پسوند چی، آهنچی یا آهنگر معنی می دهد.
-
دروکر
واژهنامه آزاد
(زبان پاک) مرکب از درو و کار؛ کسی که کارش درو کردن است، مانند:ستمکر (ستم+کار)؛ آهنکر (آهن+کار)؛ مسکر (مس+کار).
-
آسنا
واژهنامه آزاد
در زبان پهلوی، آسین به معنی نقره (سیم) بوده است. هم اکنون آهن را به کردی آسِن می گویند.
-
خراسانک
واژهنامه آزاد
خراسانک یا خراسانلو. [ خ ُ ل ُ ] (اسم خاص). دهی است از شهرستان هشترود (سراسکند) استان آذربایجان شرقی؛ واقع در 16هزارگزی جنوب هشترود (سراسکند) در مسیر راه آهن میانه_ مراغه. این دهکده، کوهستانی و معتدل است و مردم آن ترک زبان اند. محصولاتش:غلات و حبوبات...
-
پسیل
واژهنامه آزاد
نام روستایی سرسبز و زیبا در استان لرستان، در بخش پاپی، در کنار ایستگاه راه آهن بیشه، که در دامنۀ کوه ازگنه واقع شده است.