کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خنده می پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خنده گریانک
واژهنامه آزاد
خنده ای که با گریه آمیخته شود یا بارانی که با افتاب همراه شود( لری )
-
جستوجو در متن
-
خخخخخ
واژهنامه آزاد
آوایی که نشانۀ خنده است. همچنین در جواب موردی خنده دار به کار برده می شود.
-
پیته
واژهنامه آزاد
(کرمانشاهی) پَیته؛ موجب. مثال: می گویند «فلانی پیته خندۀ مردم شده» یعنی موجب یا اسباب خندۀ مردم شده.
-
خنداننده
واژهنامه آزاد
کمدین ، کسی که با رفتار ، حرکات و یا نمایش خود دیگران را به خنده می آورد.
-
شامولک
واژهنامه آزاد
شخصی که مردم او را دست می اندازند یا خود او خود را مسخره میکند تا موجب خنده دیگران شود
-
فان
واژهنامه آزاد
سبکی از رپ که در آن آهنگ های طنز آمیز و خنده دار خوانده می شود.
-
دیس
واژهنامه آزاد
نوعی آواز رَپ که خوانندۀ آن شعر های طرف مقابلش را عوض می کند و به ضرر خودش یا به شکل خنده دار در می آورد، و در این صورت باید منتظر دیس بک خوانندۀ مقابلش باشد که جواب او را می دهد .
-
هفت صندوقی
واژهنامه آزاد
گروه های نمایش دوره گردی بوده اند که با اجرای نمایش های روی حوضی،اسباب سرگرمی و خنده ی مردم را فراهم میکردند.این گروه ها وسایل و ابزار خود را در صندوق هایی می نهاده اند.پر جاذبه ترین و کامل ترین گروه ان هایی بودند که هفت صندوق داشتند ، به هر یک از با...