کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خس به دندان گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سناخ
واژهنامه آزاد
دندان ، مانند موقعی که یک حیوان شکاری را با دندان می گیرد و برای بچه های خود می آورد. به زبان اصفهانی می گویند "بیا این مثلا میوه یا خوراکی ها بسناخم برخورد برات آوردم"
-
تنجه
واژهنامه آزاد
(شیرازی) تِنجه؛ به معنای ریشۀ نورستۀ گیاه یا دندان کودک است. تنجه زدن:ریشه زدن. مثال:دانه های ماش برای عید تنجه زد. دندان بچه تازه تنجه زده بود، یعنی تازه روییده بود.
-
فاکتور گرفتن
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تا گرفتن، تای گرفتن. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن".
-
اساندن
واژهنامه آزاد
اِسانْدن [گویش همدانی]:گرفتن ، به دست آوردن ، دریافت کردن ، چیزی را از کسی گرفتن.
-
ضرس قاطع
واژهنامه آزاد
به طور قطع، از روی یقین ضرس به تنهایی به معنی دندان برنده و تیز است
-
تصرف
واژهنامه آزاد
به چنگ آوردن، گرفتن.
-
استعاره
واژهنامه آزاد
به عاریت گرفتن
-
بازدادن
واژهنامه آزاد
سد کردن، مانع شدن، گرفتن توان باز دادن ره نره دیو/ ولی باز نتوان گرفتن به ریو؛ سعدی (بوستان)
-
هفن
واژهنامه آزاد
هَفْنَ:(hafna) در گویش گنابادی یعنی به اندازه یک مشت ، مشت گرفتن برای قرار دادن چیزی داخل دست ، مشت کردن برای گرفتن چیزی
-
قرچ
واژهنامه آزاد
قُرُچْ:(ghoroch) در گویش گنابادی یعنی ساییدن دندان ها به هم ، صدای خورد شدن نان خُشک در دهان ، فرو بردن در دهان
-
دولیج
واژهنامه آزاد
گمراهی-دو دل شدن به عبارتی سر دو راهی قرار گرفتن
-
ایسوا
واژهنامه آزاد
ایسوا . [لهجه همدانی]:توجه ، چیزی را به دقت زیر نظر گرفتن.
-
اسدن
واژهنامه آزاد
Essedan به معنای گرفتن. واژه لهجه اصفهانی
-
ایجدان
واژهنامه آزاد
بنظر ایژدان به معنی محل قرار گرفتن دژهای زیاد می باشد
-
به خود بالید
واژهنامه آزاد
بالا گرفتن، خویش آدم نادان