کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خراب و نابود و ویران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خراب پوله
واژهنامه آزاد
داغون - خراب شده
-
جستوجو در متن
-
شیمبل
واژهنامه آزاد
سرهم کردن جفت و جور کردن خراب کردن نابود کردن
-
هلاک
واژهنامه آزاد
نیست و نابود شدن
-
بیخش
واژهنامه آزاد
اصل و پايه چيزي يا كسي - بيخش برآر : نابود كردن و اصل و اساس را از بين بردن ( گلستان سعدي )
-
فر قه ی آبی دواژنیرو ها
واژهنامه آزاد
فرقه آبی دوژانیرو ها:تندر قاتل . آورنده ستم وظلماز رعد وبرق . نابود کننده آونکی ها و روشنایی
-
مرتا
واژهنامه آزاد
مِرتا(merta) به معنی مردنی و نابود شدنی نیست. از اجزاء کلمه مرداد مرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات ،در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه جزء:اول "ا” ادات نفی...
-
نازی
واژهنامه آزاد
نام روستایی در شهرستان خمین. اسم اصلی آن «ناز عربان» بوده و در زمان مغولان اقوام مغولی به نام دالاهو آن را نابود کرده اند. این افراد هنوز هم در خمین سکونت دارند و در قدیم ارباب روستاهای بخش خرمدشت خمین بوده اند.
-
لپقی
واژهنامه آزاد
لَپُّقی:وسیله ای خراب و معیوب؛ وسیله ای با کیفیت پایین
-
کلات
واژهنامه آزاد
کُلّات:بی مصرف. بدرد نخور. فرسوده. هر چیز خراب و مستعمل را می گویند.
-
ادبار
واژهنامه آزاد
(بادبری) ادبار، عدبار، عه د بار، ادبار؛ بد، به معنی زشت و ناپسند، خراب و بد. بیله ادبار یعنی اقوام بد.
-
گچل
واژهنامه آزاد
گِچِل= تکه سنگ کوچکی که برای آگاه ساختن کسی که در خفا نشسته به او اندازند. احتمالاً گچ-گل بوده است. در سال های نه چندان دور زیرسازی دیوارها برای سفیدکاری با گل انجام می شد، در ساختمان های کهنه و قدیمی گاهی پوسته ای از گچ و گل زیرین آن جدا می شد، به آ...
-
دانسفهان
واژهنامه آزاد
[نِ س فَ ] دانِسفِهان از شهرهای استان قزوین و از توابع شهرستان بوئین زهرا است.دانسفهان در دامنه رشته کوه رامند (از چین خورده گیهای ارومیه-دختر) واقع گردیده است و جمعیتی بالغ بر 30000 نفر در آن زندگی می کنند. این شهر در زلزلهٔ سال ۱۳۴۱ بوئین زهرا خسار...
-
زاقارت
واژهنامه آزاد
ناکارا، به درد نخور، خراب، کهنه؛ صفتى غیر رسمی و محاوره ای است که معمولاً براى وسایل نقلیه یا سایر ماشین هاى مکانیکى و برقى به کار مى رود. مى توان آن را معادل «درِ پیت»، «فکسنى» یا «لکنته» هم دانست. || بدشکل، درب و داغون؛ ناهمگون، غیرعادی؛ مثال: «یار...
-
نبیک
واژهنامه آزاد
نبیک نامی است استخراج شده از نبیگ. نبیگ کلمه ای است از زبان فارسی پهلوی از ریشه نبشتن، به معنای کتاب. این کلمه در لغت نامه فارسی پهلوی که به کوشش پروفسور مککنزی استاد دانشگاه Gottingen گردآوری شده و انتشارات دانشگاه آکسفورد آن را به چاپ رسانده است در...