کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدمات کم به زیاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کراش نکردن
واژهنامه آزاد
(به کسر ک) ناچیز بودن، زیاد نبودن، کم ارزش بودن.
-
چیچال
واژهنامه آزاد
نوعی نان که قطر آن کم و ضخامت آن نسبتا زیاد است
-
انتزاعی
واژهنامه آزاد
ذهنی؛ آنچه مرتبط به ذهن و ساخته و پرداختۀ ذهن است. به برخی شیوه های هنری نیز اطلاق می شود که به ذهنیت گرایش داشته و کم یا زیاد، از واقعیت دور است.
-
کم
واژهنامه آزاد
به ضم کاف به معنای شکم می باشد ودر گویش شیرازی مصطلح است
-
چنچنه
واژهنامه آزاد
به معنای مزه مزه کردن غذا یا به معنی کم کم غذا خوردن.
-
ایجدان
واژهنامه آزاد
بنظر ایژدان به معنی محل قرار گرفتن دژهای زیاد می باشد
-
جوغان جویگان
واژهنامه آزاد
انبار جو به جایی که زیاد جو کشت می شده
-
فرزانه
واژهنامه آزاد
(کردی) بسیاردان؛ فر به معنی زیاد، و زان به معنی دانستن است.
-
گرانه
واژهنامه آزاد
به ضم گ و تشدید ر به معنی پشت سر هم ، زیاد
-
کیمنده
واژهنامه آزاد
به معنی زیاد مانده به دختری گفته میشود که اززمان شوهرکردنش گذشته باشد
-
توم
واژهنامه آزاد
توم به معنی گور است ودر نفرینهای زنان واژه توم به توم زیاد بکار میرود
-
درچه پیاز
واژهنامه آزاد
به دلیل خاصیت زیاد پیاز این محل را درچه نامیده اند
-
مهرآگین
واژهنامه آزاد
همراه با مهر و محبت ٰ آغشته به مهر و محبت ٰ مهر و محبت زیاد
-
شاشو
واژهنامه آزاد
کسی که زیاد دستشویی می رود و در بعضی مواقع به کسانی که به خود می شاشند هم می گویند
-
قرکانلو
واژهنامه آزاد
گار کندی یا به زبان فارسی که جایی را که برف زیادی دارد (به خاطر زیاد باریدن برف در این جا).