کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاندان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خاندان پهلوی
واژهنامه آزاد
در اصطلاح اشاره به دودمان پهلوی دارد که از سال 1304خورشیدی تا1357خورشیدی بر ایران پادشاهی کردند
-
جستوجو در متن
-
المیر
واژهنامه آزاد
بزرگ خاندان که در اسم المیرا(باوجود الف زیبایی) معنا همان بزرگ خاندان است
-
کته
واژهنامه آزاد
خاندان بزرگ
-
آل نبی
واژهنامه آزاد
خاندان و خانوادۀ پیامبر
-
آللو
واژهنامه آزاد
به معنای خاندان بزرگ که آل به معنای خاندان و لو به زبان لری و ترکی پسوند میباشد و به معنای بزرگ
-
ساینا
واژهنامه آزاد
نام یکی از خاندان های زرتشتی ، سیمرغ ، آنکه در سایه روشن باشد
-
هموله
واژهنامه آزاد
طایفه بزرگ ، خاندان ، در برخی متون ادبی به معنای صبور و شکیبا
-
یوشیتا
واژهنامه آزاد
(پارسی میانه، اوستایی) یوشت؛ جوان ترین. || نام پهلوانی از خاندان فریان.
-
ماسیس
واژهنامه آزاد
نام دختر سی زین از خاندان ایرانی سورن. || نام شهری در ارمنستان، در استان آرارات.
-
اوژدل
واژهنامه آزاد
شجاع. شیردل. دلاور. اژدهادل. از خاندان های کهن و نژاده ی ایرانی که در زمان ساسانیان از سپاهیان بوده اند . ( تلفظ = اُژْدِلْ )
-
عزیز
واژهنامه آزاد
(اسم) (xānevāde) ۱. کوچک ترین واحد اجتماعی که شامل پدر، مادر، و فرزندان آن ها است. ۲. (زیست شناسی) تیره. ۳. خاندان؛ دودمان؛ فامیل
-
البوغبیش
واژهنامه آزاد
(عربی) خانوادۀ سحرخیز؛ نام طایفه ای از عشایر عرب خوزستان. البوغبیش از ترکیب دو کلمۀ آل به معنی خاندان یا خانواده، و غبیش از ریشۀ غبشه به معنی صبحگاه تشکیل شده است.
-
شنبدی
واژهنامه آزاد
شنبدی، یکی از محلات بسیار قدیمی بندر بوشهر. خاندان آل عصفور پس از مهاجرت از کشور بحرین در این محله ساکن شدند و نام محلۀ شنبدی از نام جد سیزدهم خاندان آل عصفور یعنی شیخ شنبد گرفته شده است. بیشتر تجار کازرونی در این محله صاحب حجره و مغازه بودند. اماکن ...
-
کلاگر
واژهنامه آزاد
(کِ گِ)؛ کلاگر از ترکیب کلا و گر تشکیل می یابد. «کلا» که می توان آن را با کلات معادل دانست در زبان تپوری (تبری) به معنای آباد، آبادی و جایگاه است و «گر» نیز پسوندی فاعل ساز می باشد. کلاگر در مجموع به معنای آبادکننده می باشد که در مازندران به طایفه بز...