کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خالی بند
واژهنامه آزاد
لاف زن، دروغگو
-
خالی از سکنه
واژهنامه آزاد
متروک.
-
جستوجو در متن
-
تخلخل
واژهنامه آزاد
خالی بودن
-
خلأ
واژهنامه آزاد
خَلَأ (ع) جا و مکانی که در آنجا چیزی نباشد؛ مکان خالی، محل خالی (لسان العرب)
-
پتی
واژهنامه آزاد
خالی، بیهوده (پتی بدو:بیهوده دویدن - نون پتی بخو:نان خالی بخور)
-
تیسا
واژهنامه آزاد
تنها، خالی، تهی
-
evacuated
واژهنامه آزاد
خالی، تهی.
-
تسا
واژهنامه آزاد
برهنه ، خالی
-
uninhabited
واژهنامه آزاد
خالی از سکنه.
-
واکنده
واژهنامه آزاد
خالی. تهی. متضاد "آکنده"
-
میان تهی
واژهنامه آزاد
چیزی که میان آن خالی باشد؛ پوچ.
-
طفره رفتن
واژهنامه آزاد
شانه خالی کردن، فرار از مسئولیت
-
لردکانی
واژهنامه آزاد
بیرون و خارج از شهر یا محله ، خالی از سکنه.
-
unadorned
واژهنامه آزاد
خالی،بی پیرایه،بی زینت