کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خار در جائی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پاچه خار
واژهنامه آزاد
(عامیانه) کسی که پاچۀ دیگران را می خاراند؛ چاپلوس و متملق و چرب زبان. ظاهراً این کلمه برای اولین بار از یکی از سریال های طنز مهران مدیری به زبان فارسی راه یافت و بر سر زبان ها افتاد. بعضی آن را با املای «پاچه خوار»، به معنی پاچه خور، می نویسند حال آن...
-
خار بادآورد
واژهنامه آزاد
(جهرمی) [آوُرد] نوعی بوتۀ خاردار است که وقتی خشک می شود خیلی سبک می شود، و باد آن را از زمین می کند و با خودش می برد.
-
جستوجو در متن
-
کچویه
واژهنامه آزاد
این روستا در کنار خرمنکوه ودامنه این کوه بزرگ قرار گرفته که در زمان لطفعلی خان زند یکی از گذرگاههای وی در بین راه شیراز -کرمان بوده است که بدلیل موقعیت ان را کچه جائی که شکارچیان جهت صید شکار قرار میگرفتند به معنی پناهگاه امن نامگذاری شده است
-
پس کردن
واژهنامه آزاد
جلو زدن:غلبه کردن در مسابقه یا نبرد پس کردن کسی:جلو زدن از کسی در دویدن:غلبه برکسی در مسابقه یا نبرد
-
خرچام
واژهنامه آزاد
(محلی) خٌرچام؛ خستگی. || خرچام در کردن؛ خستگی در کردن.
-
قلور
واژهنامه آزاد
قُلُوْرَ:(gholouwra) در گویش گنابادی یعنی مچاله کردن ، جمع و جور کردن ، فشردن در آغوش
-
ثم
واژهنامه آزاد
گرد آوردن/ فراهم آوردن، به اصلاح در آوردن / نیکو کردن / مرمت کردن/ پا سفت کردن
-
برساو
واژهنامه آزاد
پالودن و آزاد کردن اشکال در معماری، انتزاعی کردن،
-
فرو اندیشی
واژهنامه آزاد
اهمال در فکر کردن و یا درست فکر کردن
-
گیسو گشادن
واژهنامه آزاد
باز کردن گیسو و مو - ریختن گیسو در روی شانه - باز کردن و چرخش گیسو در هوا
-
تلافى
واژهنامه آزاد
مقابله به مثل کردن در صدد تلافى برآمدن = اقدام متناسب در واکنش به عمل کسى کردن
-
جزم کردن
واژهنامه آزاد
در جمله (در را جزم کن) به معنی چفت کردن و به صورت کامل بستن است
-
بیغ
واژهنامه آزاد
(گنابادی) بِیغ؛ اعتماد ، اطمینان ، حساب کردن اندازه سهم یا سهام دیگری یا دیگران ، در حساب آوردن و وارد کردن در لیست
-
ورد
واژهنامه آزاد
وَرِّدَ:(warreda) در گویش گنابادی یعنی دنبال کردن ، تعقیب کردن ، دویدن دنبال کسی || وردْ:(werd) در گویش گنابادی یعنی طلسم ، جادو ، نفرین خوانی