کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حق نمک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حق الماره
واژهنامه آزاد
جواز خوردن میوه درخت خرما یا سایر میوه ها برای فردی که از کنارش عبور می کند(مشروط برآنکه اولا به قصد خوردن نرفته باشد ثانیا میوه ها را خراب نکند)
-
حق گیری
واژهنامه آزاد
گرفتن حق خود یا کسی از کسی
-
حق الطبع
واژهنامه آزاد
حقَ الطبع، حق چاپ، کپی رایت. حق مالکیت اولین ناشر بر کتاب و مانند آن، به این معنی که دیگران بدون اجازۀ او حق چاپ و نشر همان اثر را نداشته باشند.
-
حق عضویت
واژهنامه آزاد
هَموَندانِه.
-
حق بیمه
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) بیمگانه.
-
جستوجو در متن
-
نمک ندارد
واژهنامه آزاد
اگر این هدیه یا خدمت را از من قبول کنی، نمک ندارد یا نمک گیر نمی شوی، یعنی دینی به گردنت نیست و مجبور نیستی آن را پس بدهی. چون در فرهنگ ایرانی، نان و نمک همدیگر را خوردن ارزش و احترام دارد و اگر کسی نمک گیر کسی باشد، به او مدیون است.
-
نمک متبلور
واژهنامه آزاد
زاگ.
-
نمک هندی
واژهنامه آزاد
(سانسکریت) لن.
-
شوگوربا
واژهنامه آزاد
بچه کوچولوی با نمک و دوست داشتنی
-
زاغ
واژهنامه آزاد
شوره قلم = یک کیلو شوره + نیم کیلو زاغ + 250 گرم نمک
-
درانی
واژهنامه آزاد
در زبان کردی به معنی پاره شدن، تکه تکه شدن. نوعی نمک در افغانستان.
-
گوگولو
واژهنامه آزاد
به کودکان و خردسالان گفته می شود با معانی زیر: بامزه ، نازنازی ، خوشکل ، زیبا ، با نمک و ...
-
کومبزه
واژهنامه آزاد
(اصفهان، روستای هاردنگ) کمویزه، کومبیزه؛ میوه ای بین خربزه و خیار که شبیه طالبی یا گرمکِ نارس است، مزۀ آن شبیه خیار و بسیار خوش طعم است، و معمولاً با نمک خورده می شود.
-
اندود
واژهنامه آزاد
(گنابادی) اَنْدوْد؛ ماهی ای که با دود و نمک خشک کنند. || دود گوگرد دادن به انگور برای زودتر تبدیل شدن آن به کشمشش و مویز.