کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حق جو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حق الماره
واژهنامه آزاد
جواز خوردن میوه درخت خرما یا سایر میوه ها برای فردی که از کنارش عبور می کند(مشروط برآنکه اولا به قصد خوردن نرفته باشد ثانیا میوه ها را خراب نکند)
-
حق گیری
واژهنامه آزاد
گرفتن حق خود یا کسی از کسی
-
حق الطبع
واژهنامه آزاد
حقَ الطبع، حق چاپ، کپی رایت. حق مالکیت اولین ناشر بر کتاب و مانند آن، به این معنی که دیگران بدون اجازۀ او حق چاپ و نشر همان اثر را نداشته باشند.
-
حق عضویت
واژهنامه آزاد
هَموَندانِه.
-
حق بیمه
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) بیمگانه.
-
جستوجو در متن
-
کنار جو
واژهنامه آزاد
جو کناری
-
جوغان جویگان
واژهنامه آزاد
انبار جو به جایی که زیاد جو کشت می شده
-
هواسپهر
واژهنامه آزاد
جو، اتمسفر
-
ستیزه جو
واژهنامه آزاد
جانکش.
-
ستیزه جو
واژهنامه آزاد
ستیزنده.
-
هنگامه جو
واژهنامه آزاد
معرکه گیر
-
جو کنار
واژهنامه آزاد
کنار جوی آب.
-
جوجیل
واژهنامه آزاد
یک کلمه ترکیبی است بشرح زیر: 1- جو ( اسم ) جستن جوییدن:جست و جو جستجو . مفرد امر حاضر. 2- جیل - یک صنف ازمردم, اهل یک زمان, قرن, اجیال وجیلان جمع
-
چره
واژهنامه آزاد
جو های آب کنار درختان را می گویند