کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حضور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
معرف حضور
واژهنامه آزاد
معروف حضور، آشنا. زبانزدِ «معرِّف حضور» _با کسره_ نادرست است و به جای آن باید گفت «معرَّف حضور» _با فتحه_ یا «معروف حضور»، یعنی کسی که از پیش به ما معرفی یا شناسانده شده است.
-
جستوجو در متن
-
جایی ماندن
واژهنامه آزاد
حضور داشتن در مکانی غیر از خانه
-
سخطه
واژهنامه آزاد
(گویش سطوه ای) سرزنش شدید کسی در حضور دیگران.
-
اختفای
واژهنامه آزاد
حضور نداشتن-پنهان بودن-دور از دسترس بودن
-
بیرق
واژهنامه آزاد
بیرق که همان پرچم یا نمادی گفته میشود که طایفه وعشایر عرب از ان برای اعلام حضور خود استفاده میشود ضمنا هر طایفه بیرق مخصوص بارنگ وشکل خود را دارند
-
پامادور
واژهنامه آزاد
گوجه فرنگی(در اصل واژهای روسی است که بعد از حضور ارتش روسیه در جنگ حهانی دوم به گویش گیلکی راه پیدا کرد)
-
نهستی
واژهنامه آزاد
نبودن ، عدم حضور، غایب بودن، حاضر نشدن در کلاسِ درس یا گرد همآیی ها(نهستی داشتن= غایب بودن)
-
قازیاتان
واژهنامه آزاد
روستای قازیاتان از دو بخش غاز و یاتان تشکیل شده است.غاز که همان پرنده زیبا میباشد وکلمه یاتان که در زبان ترکی به معنی محل خواب یا محل حضور است.در نتیجه غازیاتان یا قازیاتان به معنی محل حضور غاز یا محل تجمع غاز یا پرنده هاست.به استناد نظر کارشناسان اد...
-
قازیاتان
واژهنامه آزاد
روستای قازیاتان از دو بخش غاز و یاتان تشکیل شده است.غاز که همان پرنده زیبا میباشد وکلمه یاتان که در زبان ترکی به معنی محل خواب یا محل حضور است.در نتیجه غازیاتان یا قازیاتان به معنی محل حضور غاز یا محل تجمع غاز یا پرنده هاست.به استناد نظر کارشناسان اد...
-
تشریف داشتن
واژهنامه آزاد
حضور داشتن . این کلمه را از جهت اکرام و احترام گویند:فلان در آن مجلس تشریف داشتند که این حادثه پیش آمد. - || حرمت داشتن . فخر داشتن . بزرگی داشتن:تشریف شهادت ز دم تیغ تو داریم فرض است در ارواح طواف جسد ما. طالب آملی (از آنندراج ).
-
خانه بازی
واژهنامه آزاد
محلی که کودکان برای بازی های مشخص و برای زمان مشخص همراه با والدین یا بدون حضور آنها مراجعه میکند. این مراکز معمولا فاقد برنامه آموزشی مستقیم هستند ولی به آموزشهای اولیه به همراه بازی و آموزشهای غیرمستقیم می پردازند و محل مناسبی برای بروز و رشد استعد...
-
ماتیکان
واژهنامه آزاد
ماتیکان سی روچ رساله ایست بزبان پهلوی در حدود 1150 ماتیکان گچستک ابالیش رساله ایست بزبان پهلوی دارای در حدود 1200 کلمه درباره مناظر [ آذر فرنبغ ] با ابالیش گجستک ( ملعون ) در حضور مامون عباسی . این رساله بفارسی ترجمه شده است . ماتیکان هپت امهرسپنت رس...
-
مهر
واژهنامه آزاد
(مازندرانی) در زبان روستاییان وقتی نزاعی بین چند نفر به صلح می انجامد، می گویند که "مهر هکردنه" یعنی "صلح کردند"؛ پس مهر به معنی صلح و آشتی است (لازم به ذکر است در زمان حضور سربازان روس در زمان جنگ جهانی دوم در شمال ایران، گاهی محلی ها برای حل دعواها...
-
ولقان
واژهنامه آزاد
وولکان یا وُلکان (به لاتین:وولکانوس)، با نام مستعار مولسیبر، رب النوع آتش و فلزکاری، در اساطیر روم محسوب می شد. وی خدای سودمندی های آتش و همینطور خدای ممانعت کننده از سوزانندگی آتش به شمار می آمد. این آتش، در دین باستانی رومیان و همینطور در مذهب نئوپ...