کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرف زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حرف چوله
واژهنامه آزاد
حرف بی ربط و اهانت آمیز.
-
حرف اضافه مرکب
واژهنامه آزاد
حرف اضافهای است که بیش از یک حرف باشد. حرفهای وابستگیِ مرکّب، بیشتر از به هم پیوستگی حرفهای اضافه و گاهی از به هم پیوستن حرف ربط و اضافه ساخته میشود. گروه اوّل: برای، به جز، به جز از، بی ز، جز از، مگر از. گروه دوم: به جزکه، جز که، چون که، مگر که...
-
جستوجو در متن
-
ورینه
واژهنامه آزاد
حرف زدن بی خود ، حرف زدن بی جا ، زیاد حرف زدن
-
لال
واژهنامه آزاد
لال به کسی گفته می شود که توانایی حرف زدن ندارد .(ناتوان از حرف زدن)
-
منمن
واژهنامه آزاد
جویده حرف زدن
-
تودیه
واژهنامه آزاد
پنهان کردن ، مخفی کردن حقیقت،طوری حرف زدن که نه دروغ باشد نه راست
-
آدگدو
واژهنامه آزاد
در گویش نواحی شمال استان کرمان به معنای پشت سر کسی حرف زدن، غیبت کردن، پچ پچه، درگوشی صحبت کردن
-
مجک
واژهنامه آزاد
مِجُک:(mejok) در گویش گنابادی یعنی حرف ، صحبت || مُجُکْ:(mojok) در گویش گنابادی یعنی مژه ، مژه زدن ، تِکان
-
پرپیت
واژهنامه آزاد
به فتح «ک»بر وزن «کرکیت »: حرف نابجا زدن، زمانی به کار می رود که انسان عاقل سخنش مطابق منطق وعقل نباشد.
-
ور ویم
واژهنامه آزاد
(لری شوهانی) وِر وِیم؛ خودخوری، با خود دردودل کردن، با خود از درد و مشکلات حرف زدن، به طوری که دیگران متوجه بشوند.
-
همینطوری
واژهنامه آزاد
[قید] ۱.بی قصد و هدف یا تأمّل.دل بخواه:«این آهنگ/رشته/مؤسّسه رو همینطوری انتخاب کردم»«همینطوری انتخاب رشته کردم»«اومدم همینطوری حرف دلم رو بنویسم»«آدمهایی که در این فیلم دیدم واقعاً همینطوری حرف می زنند و همینطوری دعوا می کنند و همینطوری طمع می کنند ...
-
نانیا
واژهنامه آزاد
"نانیا" اسم دختر است. یک اسم ترکیبی متشکل از "نا" به معنی جان داشتن، طاقت و توان و نفس داشتن. بعنوان مثال وقتی کسی میگوید:از خستگی دیگر نا ندارم یعنی از خستگی دیگر جانی برایم نمانده، یا نا ندارم حرف بزنم یعنی نفس و جان و طاقت حرف زدن ندارم. به اضافه ...