کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاصل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حاصل ضرب
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تاکرد، تایکرد. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". برای نمونه، تاکرد 5 در 6 می شود 30 (30 = 6 * 5).
-
واژههای همآوا
-
هاسل
واژهنامه آزاد
عسل
-
جستوجو در متن
-
مترتب
واژهنامه آزاد
حاصل شدن
-
ابحام
واژهنامه آزاد
اسکات، ساکت کردن مخاطب در جدل منطقی بدون اینکه باوری حاصل شود.
-
دوود
واژهنامه آزاد
غباری به هر رنگ حاصل از خاموش شدن چیزی که شعله ور بوده است.
-
تن تنه (تنتنه)
واژهنامه آزاد
کرّ و فرّ بدنی. طمطراقی که حاصل از نمودهای ظاهری باشد.
-
آزگار
واژهنامه آزاد
اصطلاحاً به معنی لعنتی ، بی فایده ، بی حاصل ، از دست رفته ، حرام شده
-
سیپک
واژهنامه آزاد
جویهای جاری حاصل از قنات که به لهجه محلی به ان جوب نیز میگفته اند.
-
میعانات
واژهنامه آزاد
اصطلاحاً مایعات حاصل از تبدیل گاز به مایع، مانند آبی که از سرد شدن بخار به دست می آید.
-
نوستالژی
واژهنامه آزاد
(به ضم نون و سکون سین و لام) (اِ.) دلتنگی به سبب دوری از وطن، یا دلتنگی حاصل از یادآوری گذشته های تلخ یا شیرین.
-
نوستالوژی
واژهنامه آزاد
نوستالژی (نُ لُ) (اِمص.) دلتنگی به سبب دوری از وطن یا دلتنگی حاصل از یادآوری گذشته های درخشان یا تلخ و شیرین.
-
قبل
واژهنامه آزاد
قِبَلَ:(ghebala) در گویش گنابادی یعنی نوشته ، کِتابَت || قِبْلَ:(ghebla) در گویش گنابادی یعنی تاول حاصل از سوختگی بدن ، تاول ، سوختگی
-
زیست پالایی
واژهنامه آزاد
فرایندی که در آن آلاینده های حاصل از نشت نفت یا فراورده های نفتی به کمک میکرو ارگانیسم ها در طبیعت تجزیه شود و به پاکسازی موقعیت آلوده از منابع آلاینده منجر شود.