کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جِسْمِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آثال
واژهنامه آزاد
ابزاری بوده از سفال یا شیشه برای حرارت دادن به جسم و کیمیاگران از آن استفاده می کردند.
-
کرنش
واژهنامه آزاد
به نسبت تغییر طول جسم به طول اولیه آن کرنش می گویند.(مهندسی)
-
قرک / قروک
واژهنامه آزاد
کسی را گویند که مبتلا به باد فتق (ورم بیضه ها) عمدتاً بر اثر بلند کردن جسم سنگین شده است.
-
لوخن
واژهنامه آزاد
(luxan) قمر؛ جسم طبیعی که به دور سیاره یا سیارکی در گردش باشد.
-
پرسسیون
واژهنامه آزاد
پيشروي ، سبقت ، تقدم ، تغيير جهت محور جسم گردند (مثل فرفره) ، انحراف مسير
-
لیشک
واژهنامه آزاد
تکه هایی از یک جسم که به صورت نواری باریک بریده شده است.از پارسی قدیم به جای مانده در زبان لری
-
شترپ
واژهنامه آزاد
شِتِرَپْ (sheterap) در گویش گنابادی یعنی با شتاب زمین خورن ، محکم زمین افتادن ، برخورد محکم دو جسم با هم
-
صلب
واژهنامه آزاد
(صُلب) جسم جامدِ سفت و محکم (Rigid body) به سیستمی گفته می شود که شامل تعداد زیادی ذرات ثابت است که فاصلهٔ آنها از یکدیگر نیز همواره ثابت است. این فاصله حتی در صورتی که به جسم نیرویی وارد شود و یا حرکت کند ثابت می ماند. دنیای پیرامون ما سرشار از اجسا...
-
در کردن
واژهنامه آزاد
دُر کردن یک فعل مرکب لری است و به معنای پایین فرستادن جسمی از یک سطح به سطحی با ارتفاع کمتر است در حالی شخصی که جسم را به پایین میفرستد نهایت سعی خود را در کنترل فرود جسم به مکان مناسب در سطح پایینتر بهکار میبرد. به عنوان شاهد مثال میتوان تک مص...
-
مجروم
واژهنامه آزاد
از مصدر جرم ، بر وزن جسم ، از جنس بعد مکان بر وزن مفعول برده شده و مجروم میسازیم. Majroom, یعنی آنچه دارای جرم شده است. و هر چه جرم دارد مکانی اشغال میکند و مکان را سه مولفه است:طول و عرض و ارتفاع
-
مانکورت
واژهنامه آزاد
کسی که در اثر تغییر و تحولاتی که در جسم و روح او بصورت شکنجه اعمال شده و تمام هویت و حافظه و قوه مخیله و شخصیتی و و اراده نفسی را از دست داده و به یک غلام حلقه به گوش عاری از هر احساس بر هویت خود تبدیل شده است واژه ای ترکی قرقیزی که رمان «روزی به در...
-
درع
واژهنامه آزاد
مطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند را به صورت "درع" (که یک پیراهن کاملاً ابتدایی، نادوخته، و ویژه ی زنان بالغ بود) در می آور...