کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جُوْش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جوشید
واژهنامه آزاد
یعنی به جوش آمدن چیزی؛ مانند آب
-
چالش فکری
واژهنامه آزاد
جنب و جوش فکری - تحرک فکری
-
ترسیب
واژهنامه آزاد
نفوذ - مثلا نفوذ جوش در فلز
-
زمین پویا
واژهنامه آزاد
زمین پرجنب و جوش - زمین فعال - زمین جستوجوگر
-
گلمژه
واژهنامه آزاد
نوعی التهاب پوستی شبیه جوش که معمولا روی پلک چشم زده می شود
-
بثورات
واژهنامه آزاد
جمع بثور؛ بثورات جلدی به آبله، سرخجه، کهیر، جوش و مانند اینها گفته می شود.
-
سماور
واژهنامه آزاد
ریشه کلمه از روسیه بوده ، به معنای وسیله جوش آورنده آب به وسیله آتش، در ایران سالها قبل از کشور روسیه این وسیله وارد شده است
-
سفیداب پنبه رو
واژهنامه آزاد
پودری سفیدرنگ که از قدیم در عطاری ها عرضه می شود و ضد آفتاب قوی، ضد بوی بدن قوی، ضد عرق و ضد جوش و لک است.
-
دستکاری
واژهنامه آزاد
(رایانه) هک کردن، رخنه و نفوذ به سیستم رایانه ای؛ تغییر به منظور گول زنی و تقلب، مانند دستکاری اطلاعات، دستکاری در سند یا شناسنامه، دستکاری در کنتور آب و برق؛ هرگونه تغییر با سلیقۀ شخصی، مانند دستکاری در اگزوز؛ انگولک کردن یا ور رفتن، مانند دستکاری ج...
-
درع
واژهنامه آزاد
مطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند را به صورت "درع" (که یک پیراهن کاملاً ابتدایی، نادوخته، و ویژه ی زنان بالغ بود) در می آور...