کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آهوی جوان
واژهنامه آزاد
شادن.
-
جستوجو در متن
-
سوپا
واژهنامه آزاد
خر جوان-الاغ جوان
-
راد
واژهنامه آزاد
جوان
-
سامرند
واژهنامه آزاد
هم کوه سامرند در نظر گرفته می شود و هم " سام " همان شخصیت شاهنامه است و " رند" میتواند به معنی جوان باشد در کل سام جوان یا پادشاه جوان گفته می شود .
-
نوشاد
واژهنامه آزاد
جوان تازه داماد. (به مجاز) جوان نورستۀ شاداب. || نام شهر یا موضعی که زیبارویان ترک در آن بسیار بوده اند.
-
آت اوغلان
واژهنامه آزاد
(ترکمنی) جوان.
-
شهراد
واژهنامه آزاد
شاه جوان
-
سیلا
واژهنامه آزاد
گوسفند جوان
-
تتک
واژهنامه آزاد
مرغ جوان که هنوز تخم گذار نشده را گویند
-
تلیسه
واژهنامه آزاد
گاو ماده جوان
-
لاوه
واژهنامه آزاد
(کردی) لاؤ ؛ جوان.
-
برنادت
واژهنامه آزاد
پرواز دختر جوان. پرواز جوانی
-
تاژ
واژهنامه آزاد
شاد ، خشنود ، ثروت ، جوان و شاداب
-
سامرند
واژهنامه آزاد
(کردی) پادشاه جوان؛ نام کوهی در کردستان در نزدیکی مهاباد.