کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جهرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آبسرد
واژهنامه آزاد
یکی از روستاهای استان فارس که جزء شهرستان جهرم میباشد و بین شیراز و جهرم واقع شده است.(70 کیلو متری شیراز و 110 کیلومتری جهرم قرار گرفته است).
-
گاسم
واژهنامه آزاد
(بخش خفر، جهرم، استان فارس) گاسَم؛ شاید هم.
-
تمزونه
واژهنامه آزاد
به جای این -این حرف در قدیم بین مردم جهرم رواج داشت که هم اکنون دو محله های قدیمی نیز یافت می شود
-
سود
واژهنامه آزاد
(فارس، جهرم، بخش خفر) کوزۀ آب.
-
گربیگون
واژهنامه آزاد
گربیگون نام دیگر روستای گربایگان از توابع شهرستان جهرم یا نام دیگر روستای کوشک و مه کرد میباشد
-
جوغن
واژهنامه آزاد
(بخش خفر، جهرم، استان فارس) جوغَن؛ هاون سنگی بزرگ.
-
کت
واژهنامه آزاد
(بخش خفر، جهرم، استان فارس) کُت یا کُته، ریشه، بنیان و خانه.
-
جوغن
واژهنامه آزاد
(بخش خفر، جهرم، استان فارس) جوغَن؛ هاون سنگی بزرگ.
-
کت
واژهنامه آزاد
(بخش خفر، جهرم، استان فارس) کُت یا کُته، ریشه، بنیان و خانه.
-
کته
واژهنامه آزاد
(بخش خفر، جهرم، استان فارس) کُت یا کُته، ریشه، بنیان و خانه.
-
شنار
واژهنامه آزاد
(جهرم و برخی گویش های فارس) شِنار؛ ریگ و شن نرم کنار رود.
-
گرا
واژهنامه آزاد
(بخش خفر، جهرم، استان فارس) گِرا؛ روشن کردن. مثال:«لامپ رو گرا کن.»
-
وقه
واژهنامه آزاد
(بخش خفر، جهرم، استان فارس) وقّه؛ واحدی برای اندازه گیری، به مساحت تقریباً 4 انگشت.
-
هریدن
واژهنامه آزاد
(بخش خفر، جهرم، استان فارس ) هَریدَن؛ آرد کردن، سابیدن. مثال:«داریم می ریم گندم بهریم.» یعنی:«داریم می رویم گندم را آرد کنیم.»
-
دیگیره
واژهنامه آزاد
(بخش خفر، جهرم، استان فارس) مخفف کلمۀ دیگ گیره. به معنای دستگیره.